میون این همه کشور و این همه شهر و این همه خیابون و این همه کوچه و این همه خونه... خونه ما بود. میون این همه آدم ... ما بودیم. میون این همه قصه تو این دنیای به این بزرگی... قصه ما بود.
قصه ما که با تو یه جور قشنگ تری روایت میشه. میون این همه عدد حالا چرا صد دخترم؟ هوم؟
چون هم اکنون در آستانه صدمین روزی هستیم که تو، عزیز دل ما پا به این دنیا گذاشتی.
صد روز گذشته و تو بزرگتر شدی.
چقدر خوب معنی محبت رو میدونی و چقدر خوب عشق رو میشناسی. اصلا تو خود خود عشقی. تو سراسر مهری و پاکی. هر روز از این صد روز یه تجربه تازه بوده برای ما.
شاد باشی و شاد بمونی دلبندم.
ایشالا صد سالگیش
سلامت باشید
الان من سرانگشتی یه حساب کتابی که کردم ملتفت شدم دیانای عزیز و قند عسل در ماه مبارک و خجستهی اَمرداد به دنیا اومدن. اصن چه شود...
ما مردادیها! از خودمون خاصتر فقط خودمونایم. والا به قرعان. زهی سعادت که در اَمرداد صاحب فرزند شدین. بعله جانم! [رضایت]
بله دانیال ... 21 مرداد دخترمون به دنیا اومده
شما هم پس...
قند و عسل و صد البته خودرای...
زنده باشید
ایشالله 100سالگیش رو جشن بگیرین.
از الان بگم منو هم دعوت کنیدا
شک نکن که دعوتی
ممنون فرگلم
گل دخمر 100 روزگیت مبارک
مرسی خاله جونم
الهی صدو بیست ساله بشه زیر سایه پدر ومادر عزیزش .
خدمت شما و دانیال عزیز عرض کنم که نیایش من هم متولد 20 مرداد هست و مااااااااه ! شکر بابت وجودش .
خدا نگهدار همه مردادی های دوست داشتنی مون باشه .
متشکرم سهبای عزیز
ای جانم نیایش گلم با دیانای ماست تقریبا بیستم و بیست و یکم ...
خدا حفظش کنه اون رو برای شما و شما رو برای اون
ایشالا صدسالگیت عزیزم
سلامت باشی مریم جونم
شمع وجود هر سه نفرتون روشن ... دلتون به گرمای همین شمع های قشنگ ... روزهای با هم بودنتون شیرین ...
دیانا خوشگلم و خودت رو میبوسم
فدای تو دلارام خوب و مهربونم