باید خوشحال باشم اما نیستم. آره همه چی داره مرتب میشه. همه دارند همون جوری رفتار میکنند که باید. شاید سختگیرانه باشه اینجور قضاوت کردن اما وقتی یه چیزی از وقتش میگذزه دیگه اون لطف خودش رو از دست میده. یه حس بی تفاوتی داری. وقتی داری بال بال میزنی و هیچکس بهت توجه نمیکنه و هر کی کار خودش رو میکنه، وقتی بهشون التماس میکنی و میگی من توپ فوتبال نیستم بین شماها آخه. میگن به تو ربطی نداره اصلا خودت رو ناراحت نکن و دخالت نده. ولی تو در واقع وسط ماجرایی.
نمیدونم خوشحال باشم یا نه. قاعدتا باید باشم. اما راستش نیستم. نه که ناراحت باشم ها نه اصلا. این روزهام رو نمیذارم، اجازه نمیدم کسی خراب کنه.
ادامه مطلب ...
مدتیه که بد جوری دلم یه بحث چالش برانگیز میخواد. یادش بخیر با دوستم که قبلا ازش گفته بودم چقدر چلنج نه ببخشید چالش میکردیم. گاهی تا دیر وقت بیدار میموندیم و در یک زمینه خاص از مذهب تا فلسفه و سیاست بگیر تا موضوع های اجتماعی و خونوادگی بحث میکردیم. کمتر کسی پیدا شده تو زندگیم که اینقدر راحت و گسترده با هم بتونیم صحبت کنیم.
الان هم دلم میخواد یه بحثی رو اینجا مطرح کنم که ممکنه گاهی ذهن برخی از آشما رو به خودش مشغول کرده باشه و برخی شاید هیچوقت بهش فکر نکرده باشند. عده ای هم دلشون نمیخواد حتی بحثی هم که در موردش میشه رو بشنوند و یا مطلبی در موردش بخونند. در هر صورت این موضوع هم در جای خودش به نظرم خیلی جای بحث داره.
چقدر در مورد واژه «شیطان» عمیق فکر کردید؟ آهان شیطان! همون فرشته ای که به انسان سجده نکرد. ؛ همون موسیو شیطان افسانه آفرینش؛ همون که هر کار ناشایستی آدم انجام داد و کماکان انجام میده زیر سر فریب های اونه! همون فرشته نافرمانی که به پروردگار قول داده که لحظه ای از فریب بندگانش غافل نشه. همون فرشته آتش. آیا این داستانهایی که ما در موردش شنیدیم واقعیت داره؟ اصلا این اهریمن پلید دقیقا کیه؟
یادمه یکی از پست های مسافرکوچولویی کیامهر عنوانش این بود: «مسافر کوچولو و مقوله شیطان». البته من به صورت کلی یادم بود که کیامهر یه همچین پستی داشت دیشب که بی خوابی زده بود به سرم گشتم لینکش رو پیدا کردم گذاشتم اینجا و عنوان دقیقش رو هم نوشتم. همون موقع که پست کیامهر رو خوندم به صرافت نوشتن این پست افتادم که تا امروز به تعویق افتاد.