واکنش ما!

جمعه شبها آثار تهمینه میلانی رو حتما از manoto 1 میبینم. بعضی از فیلم های این خانم رو برای چندمین بار نگاه میکنم و گاهی هم  اولین باره که میبینم.

جمعه ای که گذشت با همسر "واکنش پنجم" رو دیدیم که بسی بحث برانگیز بود برای ما دو تا.


                       

                          

همسر معتقده که یکم غلو میشه تو یه همچین فیلمهایی و فیمینیستیه. گرچه خود جناب همسر مخالف سرسخت ظلم و خودخواهیه. به نظر من فیلم های تهمینه میلانی فیمینیستی نیستند؛ نگاهی به بعضی سنت ها و نگاه های غلطه و میتونم بگم تهمینه میلانی به زن نگاه میکنه!


                             

چرا که زن اغلب دیده نمیشه. تو جامعه ما که یک جامعه دینی هستش سنت با یک سری رسم و رسوم عربی(به بهونه دین) قاطی شده و همه اینها منجر به نگاهی بس چندش آور به زن میشه. گاهی از سخن هایی که در مورد زن بیان میشه به معنی واقعی کلمه حالت تهوع بهم دست میده. همسر میگه که جامعه و قانون ما درسته که به زن اهمیت نمیده اما چیزی هم برای مرد به ارمغان نیاورده. حق طلاق و حق نگهداری از فرزند به چه درد مرد میخوره. اما منظور من نادیده گرفتن زنه درسته که در جامعه ما انسان در کل هیچ ارزشی نداره اما زن همچنان یک موجود فراموش شده باقی مونده. 


پر رنگ تر شدن زن در اجتماع هم به این مسئله کمکی نکرده. یه تفکر سنتی آزار دهنده در مورد زن هست که به سادگی نمیشه از بینش برد درست مثل نگرشی که عمده مردم جامعه مون در مورد خدا و حواشی دین دارند. چسبیدن به یک سری خرافات که هم خودشون و هم نسل های بعد رو به فنا میبره... سالهای سال گذشته و خیلی چیزها تغییر کرده اما برخی افکار همچنان در قرن ها و بلکه هزاره های قبل به جا مانده و بوی کپک زدگیش غیر قابل تحمل و گاهی میتونه نابود کننده باشه.


    

از همون بچگی بذر ترس و تفاوت تو وجود این موجود ظریف کاشته میشه و تفاوت ها بهش دیکته میشه و ترس میشه همزاد و همراه همیشگیش تو نمیتونی خوب رانندگی کنی تو نمیتونی تنها این کارو کنی و ...و جالب اینکه این اونه که باید به قهرمان شجاعش دلگرمی بده و مصالح محکم این ستون باشه.  این تناقض ها تو وجود زن همیشه جالب بوده. محکم در عین حال شکننده، صبور در عین حال سرکش. تو سختی ها اونه که سپر بلاست تو مصیبت ها اونه که دلداری میده و تحمل میکنه. یه اقیانوس مهر و به قول دوست عزیزم آقای جعفریان این محبت مثل خون تو رگهاش جاریه و این یه جوشش درونیه. 

کل کپک های موجود در فکر این جامعه به طرز وحشتناکی مقاوم به درمان شدن و به سختی میشه یه درمان مناسب براش پیدا کرد. اما کماکان همان پروفیلاکسی بسی بهتر از درمان پاسخ خواهد داد و باید نطفه شو از همان کودکی در ذهن فرزندانمون ببندیم تا با بزرگ شدن این نطفه ها در کل جامعه کمی از حالت ناامید کننده جامعه کاسته بشه و باشه که بهبودی کم کم پدید بیاد...      


و

تاسف و هزاران تاسف که اولین حمایت کنندگان از قانون های ضد زن همانا خود زن است. ابتدا باید زن ارزشهای وجودی خودش رو بفهمه تا به کسان دیگه اجازه نده که باهاش اونجور که دلشون میخواد رفتار کنند. باید روشن و بلند فکر کنه تا بتونه تاثیر بذاره. که به نفع کل جامعه است که به سمت شفا پیش میره...



نظرات 21 + ارسال نظر
هاله بانو یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلاممممممممممممم
بعد از مدتها من اوللللللللللللللللللللللللللللللللللل

هاله بانو یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

خوب حالا که خیالم راحت شد می رم سر صبر پستت رو بخونم

خوب خیالم راحت شد حالت خوبه

کورش تمدن یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
من متاسفانه فرصت نکردم این فیلم رو ببینم و بقیه فیلمهاش رو دیدم
با نظراتتون موافقم بخصوص با چند خط آخر که راهکار دادید
واقعا باید از فرزندانمون شروع کنیم تا این تو ضمیر ناخودآگاهشون شکل بگیره
مثلا اگه برادری یاد بگیره که حقوق خواهرش رو رعایت کنه حتما در جامعه هم این کار رو انجام میده

سلام به شما
ممنونم
دقیقا از خونواده مون شروع میشه و بچه هامون و رفتار پدر با مادر و برادر با خواهر
ممنون کورش جان

ترنج یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ق.ظ http://toranj62.persianblog.ir/

رهاجون اول بگم عجب خواهر زاده های بامزه ای داری خوش به حالت
دوما من تا جایی که متوجه شدم این اقایون ایرانی همشون ی مدلن من تاحالا ندیدم مردی بیاد بگه همه حق و حقوق برای خانمم شاید به ظاهر بگه اما در عمل دقیقا عکس اونو انجام میدن همشون ظاهری مدرن دارن اما توی اون کله هاشون فکرهای کپک زده سنتی موج میزنه

ممنون عزیزم چه استقبالی از این دسته گلهای من شد پس بیشتر ازشون عکس میذارم
اینجوری تربیت شدند ترنجی جان
وقتی از صبح همراه همسرت میری بیرون و همزمان با اون یا کمی زودتر یا دیرتر برمیگردی و درست مثل اون با این و اون سر و کله میزنی درست زمانی که حالا چی بشه بخواد بهت یکم کمک کنه یه خانم مهربون که شبها بر بالینش بیدار بوده بسی از این عمل اون برافروخته بشه چی میشه گفت؟ ایا مادر اون زن میتونه از بیرون موندن و فشارهایی که روی دلبندش میاد شاکی باشه یا اگه حرف میزنه میشه دخالت و اون هم میشه مادر فولاد زره ؟ پس باید حواست باشه اگه مادر یه پسر شدی چطور رفتار کنی

مهیار یکشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:25 ب.ظ http://mahyarlife.blogfa.com

سلام رها ..خوبی؟
من تا الان هرچی فیلم که ازخانم میلانی پخش کرده رو قبلا دیدم...توی واکنش پنجم و بقیه فیلم هاش یه جورایی از نظر من سعی میکنه تعادل رعایت کنه...
اما چون بحث درباره ی مشکلات زنان زیاده و نمیشه توی ۲ ساعت خلاصش کرد،و میلانی هم مجبور میشه که خیلی از معضلات رو تو ی گوشه و کنار فیلم بگنجونه باعث یه نگاه فمنیستی به فیلم میشه...که از نظر من نیست...
کارگردان مورد علاقه ی آنچنانی من نیست..اما فیلماش ارزش دیدنو واقعا داره.حد اقل با یه معضل جدید آشنامون میکنه.
مرسی

سلام مهیار ممنونم خوبم
من به فیلمهای ایشون علاقه دارم. معضلات اجتماعی رو تقریبا عریان بیان میکنند. بله کاملا درسته
خواهش

هاله بانو دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلام
صبح بخیرررررررررررررررررررررررررر

صبح تو هم بخیر

هاله بانو دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

من اینجا شرکت داخل اتاق پشت میز رو به روی کامی جون

کامی جون که اذیتت نمیکنه؟ هنگی ...منگی؟

پونه دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 ب.ظ

عزیزم یعنی چی مجوز نداره یعنی استاندارد نیست؟

نه قربونت برم میگم برات

هاله بانو دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

قربون این کامی برم من [بغل]
بچه ام اینقدر باحیا و سربه زیره که نگو عاشقشم
از لوری جونم هم بی خبرم
والله رها رفت بحرین موندگار شد پیش عربها[کلافه]

ای وای رها جونم باور کن دوست دارم
لوری برگرد
کامی دلبری نکن

هاله بانو دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:23 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

بفرما با کامی منم کار داشته باش
مگه خودت شوهر و برادر نداری

با هر کی دلم بخواد کار دارم جوجویی غیرتی شدی سر کامی؟ نگفتم که لوری؟
دارم چرا عزیزم یک عدد شوهر به شدت خوش تیپ و کمی تا قسمتی تپل و دو عدد برادر هم دارم

زیتون (تغذیه اعصاب وروان شناسی) دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:37 ب.ظ http://zatun1.blogsky.com

هاله بانو سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلام هستم قربونت برم

باش عزیزم همیشه باش

فرهاد سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 ب.ظ http://sayehayesepid.blogfa.com/

با تو موافقم، اینکه ابتدا زنان خود باید به ارزشهای وجودی شان پی ببرند
واکنش پنجم را ندیدم، مشتاق شدم ببینم

بله فرهاد جان دقیقا همینطوره تا آگاهی نباشه نمیشه کاری کرد
بله موافقم ببین حتما

دختری از یک شهر دور چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:17 ق.ظ http://denizlove.blogsky.com

سلام...
من گه باور نمیکنم فمینیستی باشه فیلمهای میلانی چون خیلی موفقه و اگه فقط از یک بعد نگاه میکرد نمیتونست موفق باشه!!
منم کارم شده فیلم نگا کردن!!جمعه هم قراره دو زن رو بده!!

آره عزیزم اینو بیشتر افرادی میگن که خیلی باهاش موافق نیستند و عریان کردن یک سری مسائل رو نمیپسندند

خوب کاری میکنی چند تا فیلم جدید قراره معرقی کنم
آره میبینم البته دیدم و باز هم خواهم دید عزیزم

سیروس چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ http://www.khozaebal.persianblog.ir

راست می گن مثلا همین جدیدترین فیلمش سرتاپا شعاره
دیالوگ هایی دارن اون زنایی که می خواهئ انتقام بگیرن در حد بودن یا نبودن اتلو!که باید بشینی فقط گوش کنی!چون بیش از حد شعاریه

منظورت فیمینیستی بودنشه... نه اینو باهات کاملا مخالفم اجتماعیه نه فیمینیستی
شعار نه ... انتقام هم نه
زن فقط میخواد آنچنان که هست دیده بشه و این تفکرات چندین ساله جلوی این دید رو میگیره
اگر انتقامی هم باشه بذر این انتقام رو جامعه و نگرش های ذلیل کننده در وجودش کاشته

مژگان امینی پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:38 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog .ir

می دانی رها جان کلاْ راحت تر است که یکی به جای ما فکر کند تصمیم بگیرد .نظرات آقامون را بلغور کنیم.و از خودمان هر گونه مسئولیتی را سلب کنیم.البته این در مورد کل جامعه هم صدق می کند.فکر نکردن آسانترین راه است.
فرض کن من دختر و پسرم را این طوری تربیت نکنم.توی این جامعه باید با کی زندگی کنند؟ یا باید بروند پیش دختر خاله شان؟




وووو نه عزیزم همین حالا هم که برخی دارن همین کارو میکند سمه این کار سمه
قدیم که این کارو میکردن زنها چیزی نشد مژگان خانوم
خوب با بچه هایی که بقیه ما زنها اینجوری تربیت میکنیم
البته با قسمت رفتن پیش دختر حاله شون موافقم کاملا اگه بخوان و اینقدر مستقل تربیتشون کنی چرا که نه؟ مریم بود نه؟

فلوت زن پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:25 ب.ظ http://flutezan.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به رهای عزیزم.
عجب پستی بود دختر ! حرفای دلم بود ! چه جالب نوشتی رها !
منم همیشه این اعتقادو دارم ! چقدر این قسمتو دوست داشتم :
(از همون بچگی بذر ترس و تفاوت تو وجود این موجود ظریف کاشته میشه و تفاوت ها بهش دیکته میشه و ترس میشه همزاد و همراه همیشگیش تو نمیتونی خوب رانندگی کنی تو نمیتونی تنها این کارو کنی و ...و جالب اینکه این اونه که باید به قهرمان شجاعش دلگرمی بده و مصالح محکم این ستون باشه. ) و البته بقیه اش !
همیشه به زور می خوان ضعف و شکننده بودن رو به زن تحمیل کنن تا ازین طریق با زورگویی حرفاشونو پیش ببرن ! چرا به احساسات زن اونطور که باید احترام نمی زارن و اهمیت نمی دن ؟! طوری با زن رفتار می کنن که انگار یه بچه بی سرپرسته که مردها باید ازش مراقبت کنن و اگه رهاش کنن می میره و نمی تونه از پس خودش و کارهاش و زندگیش بر بیاد !
فراموش می کنن که ای نزنه که فرزند رو پرورش می ده !
همه چیز از کودکی نشات می گیره و فکر های غلطی که ریشه در رسم و رسومات و اعتقادات کشورها و فرهنگ کشورها داره که اینها رو به زور به فرزندان دختر و پسر تحمیل می کنن !

ممنون حنانه گلم
میدونی حنانه فکر میکنم فقط میشه با پرورش یه نسل خوب و روشن توسط ما زن ها به این تاریکی و نادانی جامعه کمک کرد نسلی که هیچ عقیده خرافی و ناراستی نتونه تکونش بده خیلی سخته اما اگه همه ما زنها و مردهای ما واقعا بخوایم حتما میتونیم یه کارایی کنیم
ممنون از نظر و توجه خوبت

فلوت زن پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:27 ب.ظ http://flutezan.blogfa.com

به امید پدید آمدن این بهبودی !!!

منم امیدوارم باید یه حرکتهایی بکنیم حنانه جون

هاله بانو شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلام
صبحت بخیر

ببخش عزیزم همیشه صبحت بخیر

پونه شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ق.ظ http://www.rozhin-maman.persianblog.ir/

دوزنم دیدما نمیخوای بنویسی؟

آره عزیزم منم دیدم
نه فعلا

هاله بانو شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

الان کجایی شما خانوم خانوم ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

میام هاله جونمی میام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد