هجوم یک دسته حس متضاد

من معمولا خوب همزاد پنداری میکنم. بخصوص با حس های تنهایی. آه عزیزم چقدر حس تنهاییت رو خوب حس کردم... . اینقدر که ... . برخورد ناخوداگاهی داشتم که دوستش نداشتم. اما خوب ... . درست یا غلطش رو مطمئن نیستم اما گمونم بی تفاوت بودن خوب نبود. در هر صورت هر کسی یکجور بچه شو تربیت میکنه. برخی هم تلاش خاصی در این زمینه نمیکنند.فقط تونستم باهات ابراز همدردی کنم. باید بدونی پشتت پره اما ...اما باید هم بدونی از الان ‌‌و یاد بگیری که خیلی ها حس قشنگ تو و نگاه زیباتو ندارند. بی مهری ها آروم آروم خودشونو بهت نشون میدن. باید یاد بگیری از خودت حفاظت کنی. باید بدونی که وجودت خیلی باارزشه. آخ بس کنم. هر چه سعی کنم باز هم یکسری حفره هست. فقط خدایم کمکم کن که بتونم درونت رو قوی کنم و اتکا به خودت رو زیاد کنم. هر چیز یک تجربه است. من هم مدام در حال آزمون و خطا . فقط بدون که عاشقانه دوستت دارم همه روزگار. 
نظرات 2 + ارسال نظر
علی اسفندیاری جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:18 ب.ظ http://eshqh.blogsky.com/

سلام عنوانت برام جالب بود و نوشته ات جالبتر
بیایی خوشحالم می کنم
افتخار بدهی سرفرازم

نیلوووووووووووووو جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:41 ب.ظ http://maloosak.69.mu

سلامی به شیرینی دلتون میشه خواهش کنم به سایت ما هم سر بزنید واقعا دمتون گرررررم مرسیییییییی از لطفتون
6588

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد