همسر جان چند روزی سفر رفته و این اولین آخر هفته مادر و دختری ماست. امروز چند ساعتی مهد موند و چون پنجشنبه ها رو بیشتر برای نظافت در نظر میگیرند و اغلب بچه ها نیستند اینه که زودتر رفتم دنبالش. اما نیومدیم خونه و بردمش محل کارم. بچه ها کلی ذوق داشتند ببینندش و خودش هم دلش میخواست که همراهم بیاد. کلی چرخید و گشت و گذار کرد. ناهار و دسرش رو خورد و خیلی خانم بود. یکسری تغییرات هم در چیدمان ایجاد کرد که خوب لابد لازم بوده. بچه ها میگفتند دیگه باید بیشتر بیاریدش. علی که میگفت هفته ای یکبار حداقل. حالا هم که برگشتیم بیشتر از یک ساعته که عمیق و خوب خوابیده.
عاشقشم. میخوام آخر هفته رو بهش خوش بگذرونم حسابی و برنامه های خوبی دارم. دنیای مادر و دختری هیچ نظیری نداره. میبلعمش حریصانه این روزهاتو نفس مامان.
خام طلا حسابی خانم شده
بو بکش ریه هاتو پر کن از بوی وجودش
آخ گفتی...
ممنون نینا جانم
سلام
شادی و نشاط دنیای مادر دختریتون مستدام و خنده روی لبهاتون جاویدان
فدای شما مهربون مادر
;-)
سلام و ادب .وبلاگتون خوبه؟خیلی خوبه:-) من که خوشم اومده.به وبلاگ منم بیاین و نوشته هامو بخونین .مطمعنم خوشتون میاد.مطمعنم:-)
سلام
چه خوب کاش همیشه بتونیم از داشتن و بودن بچه هامون لذت ببریم
بیا تعریف کن چیکار کردی
حتما عزیزم