عشق وقتی بیگاه سر برسه چه اتفاقی می افته؟
نظرتون در مورد یک عشق کاملا ممنوع و غیر معمول و نامتعارف چیه؟ ممنوع رو از اون نظر گفتم که قاعدتا نباید اتفاق بیفته وگرنه عشق وقتی بیاد دیگه کسی رو یارای مقابله با اون نیست. شاید بشه گوشه قلب مخفی نگهش داشت و عنوانش نکرد اما به واقع نمیشه انکارش کرد.
فکر میکنید اگه یه همچین عشقی عنوان بشه و ادامه پیدا کنه و فراتر از اون اگه عیان بشه چه اتفاقی ممکنه رخ بده؟
نمیشه عاقبت خوبی رو براش پیش بینی کرد، نه؟
شما فرض کنید آقایی رو که برای خودش زندگی ای داره که خیلی هم در نظر عموم خوب و موفقه یه همسر زیبا و با شخصیت و معقول که سالها خوب و بد زندگی رو در کنارش بوده فرزندان خوب و سالم و یک شغل به اصطلاح دهن پر کن. این زندگی همچین یکم زیادی آرومه انگار. خوب؛ در این گیر و دار زندگی دنیا میچرخه و میگرده و به هر ترتیبی هست دختر زیبایی رو سر راه این مرد بخت برگشته قرار میده. این آقا دختر زیبا و لوند باور کنید کم تو زندگیش ندیده و باز هم باور کنید این خانم اصلا قصد بر هم زدن زندگی این خونواده رو نداره. او نامزد پسر مرد است دادادادام...
بله این همه صغری کبری چیدن دقیقا برای این بود که کمی در مورد یک فیلم کاملا دراماتیک کمی باهاتون صحبت کنم.
damage
بله ژولیت بینوش که از هنرپیشه های مورد علاقه خودمه به همراه جرمی آیرونز در این فیلم نقش آفرینی کرده. فیلم، محصول 1992 و کاری است از لوییز مال فرانسوی .
دکتر "استفان فلمینگ" (آیرونز) که یکی از وزیرهای کابینه انگلستان است در یک میهمانی رسمی آنا، نامزد پسرش رو ملاقات میکند. این ملاقات یک ملاقات معمولی برای هیچکدام از این دو موجود نیست و به شدت تحت تاثیر دخترک قرار میگیرد.
این دو همدیگر را بارها و بارها پنهانی ملاقات میکنند و رابطه آنا و مارتین(پسر استیو) همچنان عاشقانه ادامه دارد.
استیو سخت میتونه خودش رو تو پنهان سازی این رابطه کنترل کنه و آنا سعی میکنه متقاعدش کنه که نخواد کار غیر عقلانی ای کنه. استیو تمام دنیاش پر شده از وجود و عطر تن دخترک و میخواد زندگی بیست و پنج ساله شو بهم بزنه که آنا قبول نمیکنه و میگه ما در هر صورت با هم هستیم پس چرا به زندگیت استرس وارد کنی و به همش بزنی.
کسی شک نمیکنه. مارتین عاشق اوست و به پدرش اعتماد داره؛ همه به او اعتماد دارند.
تنها کسی که متوجه این رابطه میشه مادر آناست که به زوایای شخصیتی و دردهای دخترش آگاهه. او به مرد هشدار میده که زندگی دخترش و البته پسر خودش رو بهم نزنه.
در آستانه عروسی مارتین و آنا، استیو بالاخره تصمیم به خاتمه این ارتباط میگیره که ... آنا کلید یک آپارتمانی رو که اجاره کرده بود براش ارسال میکنه و باز مرد روانه دیدار با معشوق میشه. اما این بار ماجرا کاملا متفاوته و به شکلی کاملا اتفاقی مارتین به محل جدید اقامت آنا میره و ...
همه چیز عیان میشه و پسر به دلیل شوکی که در اثر دیدن صحنه معاشقه آن دو بهش وارد میشه سقوط میکنه و در دم جون میده. پدر آشفته و شوریده به سمت پسرش میدوه و آنا به همون نسبت با خونسردی از معرکه دور میشه.
آنا در جایی از فیلم بیان میکنه که کسانی که مصیبت دیده اند خطرناکند چون میدونند چطور باید بقا پیدا کنند. به واقع او بقا پیدا میکنه و به زندگیش میرسه. اما استیو علاوه بر پسر، همسرش، شغل و به عبارتی تمام زندگیش رو از دست میده و گوشه عزلت میگیره.
ژولیت بینوش بازی درخشان و روونی رو ارائه داده و تماشای فیلم رو دلپذیر تر کرده. بازی اش رو در فیلم بیمار انگلیسی رو به خاطر دارید که اونجا هم چقدر روان و زیبا ایفای نقش کرد.
فیلم سکانس های خیلی گیرا و تاثیر گذاری دارد و شما را با خود به پیش میبرد. صحنه هایی که امکان نداره فراموششون کنید. بسیار خوش ساخته و با وجود اون تاثیر ناراحت کننده ای که ممکنه داشته باشه اما همین تکان دهندگی و بی پروایی صحنه ها و اتفاقات جذابیت فیلم رو چندین برابر کرده.
فرزانه عزیز یادآوری کرده بود که سکانس آخر فیلم که یک نریشن خیلی بامعنا داشت رو به اخر مطلبم اضافه کنم که با کمال میل این کار رو انجام میدم. بعلاوه یکسری عکس دیگه که هر چی گشتم نتونستم پیدا کنم و خودم دست بکار شدم...
سکانس آخر استیو رو در کشور دیگه و با زندگی کاملا متفاوتی نشون میده.
روایت روی تصویر با صدای خود استیو:
"برای بریدن از این دنیا زمان خیلی کوتاهی طول میکشه. سفر کردم تا دنیای خویش را یافتم. آنچه که سرنوشت ما رو رقم میزنه دور از دسترس و اراده ما و ماورای آگاهی ماست. همه مون در مقابل عشق تسلیم هستیم. زیرا عشق به ما یک احساس ناشناخته ای رو میده و... دیگه هیچی اهمیت نداره."

در مقابل تصویری که از خودش آنا و مارتین داشت و گویی تنها یادگار او از گذشته است قرار میگیره و...
"فقط یک بار دیگه دیدمش؛ تو فرودگاه و هنگام تعویض پرواز. منو ندید...همراه پیتر بود و بچه ای در آغوش داشت. با هیچ کس دیگه تفاوتی نداشت."
و با یک کلوز آپ روی تصوی آنا فیلم به اتمام میرسه...
در آخر هم چند تا عکس از بینوش که هیچ ربطی به این فیلم نداره. امیدوارم فیلم رو ببینید و خوشتون بیاد.