از ماست که بر ماست

همیشه به این معتقد بوده و هستم که هر بلایی سر ما زن ها بیاد بیشترش از هم جنس های خودمونه. تا زمانی که ما خودمون این حسادت های احمقانه و حرف مفت زدن ها و همه این دشمنی های بی پایان را کنار نگذاریم چیزی درست نمیشه. وقتی خود زن ها اولین کسی هستند که بدون توجه به اینکه خودشون زن هستند و دختر دارند و.... خیلی راحت پشت سر دخترهای دیگه، زنهای دیگه هر چه، هر چه میخواهند میگویند و شوهرشون، پسرشون و برادرشون اگر اسیر زنی، یا دختری بشن نفرین و لعنت را نثار اون زن یا دختر میکنند. میگن اون باید خودشو جمع کنه و یه جوری لباس بپوشه که مردها رو هوایی نکنه. اگه زنی یا دختری زیباتر و جذاب تر از خودشون به چشم بیاد از هر ترفندی برای کم جلوه دادن زیبایی یا جذابیتش استفاده میکنند. اگر زنی موفق تر از اونها باشه بی شک هزاران عیب نهفته اش را که از دیده دیگران نهان مانده رو میکنن تا یه وقت اون موفقیتش زیاد تاثیر گذار نباشه. البته خوب به طبع من جمع بندی نمیکنم و میدونم که همیشه استثناهایی هم هستند. اما معتقدم تا خود زنها فکرشون درست نشه نمیتونن بچه سالمی از نظر روحی و فکری پرورش بدن و همچنان جامعه از این نظرها و فرهنگی البته مریض باقی میمونه. 

بهونه نوشتن این پست زن بی ملاحظه ای بود که حین رانندگی با برخورد زننده خودش منو باز به این فکرها فرو برد. قبل تر ما خانومها حین رانندگی مشکلمون با آقایون بی ملاحظه ای بود که تا میدیدند یه خانوم پشت رله سریع عکس العمل های عجیب و غریب نشون میدادند و با بوق زدن ها و چراغ دادن های مکرر اعتراض میکردند حالا به هرچی. چرا نمیری، چرا یواش میری و اصلا چرا وجود خارجی داری تو من نمیفهمم آخه؟! مدام تیکه انداختن هایی از این قبیل که پارک کردن خانوم ها اینجور و اونجور. جالبه که حالا برخی زنها پا رو از این آقایون هم فراتر میگذارند و نه تنها مقررات رو رعایت نمیکنند بلکه حین رانندگی لات بازی هم درمیارن و به اونهایی که مثل خودشون دوست ندارند لایی بکشند و بد رانندگی کنند و مقررات رو دور بزنند و ... اعتراض هم میکنند.

میخوام بگم ما زنها اگر ادعای حقوق برابر با مردها داریم قرار نیست مثل اونها باشیم. بنا نیست مثل بدهای اونها بددهنی کنیم و لات بازی دربیاریم تا ازمون حساب ببرند. جیغ جیغ کردن و کولی بازی درآوردن تا کار از پیش ببریم با لوندی کردن و دلبری کردن و کار از پیش بردن مگه فرقی داره؟ ما نیازی نداریم که کس دیگری بشیم و مردانه رفتار کنیم. ما خیلی توانایی داریم خیلییییی. ما باید خودمون باشیم. ما زن هستیم. همون موجود ظریفی که محکمه و تکیه گاه و ستون خونه. همونی که اینقدر توانایی داره که پابپای مردش تو جامعه باشه و به کار بچه ها و همسر و خونه رسیدگی کنه و آب تو دل هیچکس هم تکون نخوره. کاری که هیچ مردی از عهده اش برنمیاد. هیچ مردی. پس خرابش نکنیم. ادای مردهای لات رو هم لطفا درنیاریم. تمام. من دیگه حرفی ندارم.

با شما آیندگانم!!!!

کمی گنگ و مبهم شاید پست قبلی رو نوشتم اما دغدغه ای است مداوم برایم. اینکه مدام بخواهم حس خوب به دخترم منتقل بشه و نگران باشم که همه چی درست پیش بره. با همسر جان کلی در این مورد صحبت کردیم و نگرانی های خودمون رو بیان کردیم. نمیشه همه چیز را کنترل کرد. من اشتباه میکنم. میدونم ولی به عمل دراوردنش سخته که بنشینی و ناکامی های فرزندت را ببینی. اما گاهی لازمه که بچه ات شکست هایی رو تجربه کنه تا به قول معروف بدونه که دنیا دست کیه! باید مراقب بود و مدام پایش کرد. مدام... . اما ریسک رو باید انجام بده و باید بکذاریم تا افراد مختلف همسن خودش یا بزرگتر را ببینه تا کم کم عادت کنه که با چه موجوداتی قراره در آینده برخورد کنه. 
من فقط باید بگم که باید امیدوار باشیم که هم نسل های دختر ما اشتباه های فرهنگی را باز با خود یدک نکشند. خیلی امیدوارم که کم کم این فقر شدید فرهنگی که خیلی سخت درست میشه یه جوری از یک جایی اصلاح بشه. این یک حرکت چندین ده یا صد ساله است و به همین سادگی نیست. دیدن رفتار و گفتار برخی بچه ها همین حالاش هم آدم رو ناامید می کنه . نمیخوام موج منفی ارسال کنم اما خوب باید یه کاری کرد. باید به بچه شخصیت داد، عشق داد تا یک موجود پر گره رو نفرستیم تو حامعه که هم خودش پر از آسیب باشه و هم به دیگران آسیب برسونه. چقدر دلم میخواست حسابی در این مورد بحث میکردم. 

هجوم یک دسته حس متضاد

من معمولا خوب همزاد پنداری میکنم. بخصوص با حس های تنهایی. آه عزیزم چقدر حس تنهاییت رو خوب حس کردم... . اینقدر که ... . برخورد ناخوداگاهی داشتم که دوستش نداشتم. اما خوب ... . درست یا غلطش رو مطمئن نیستم اما گمونم بی تفاوت بودن خوب نبود. در هر صورت هر کسی یکجور بچه شو تربیت میکنه. برخی هم تلاش خاصی در این زمینه نمیکنند.فقط تونستم باهات ابراز همدردی کنم. باید بدونی پشتت پره اما ...اما باید هم بدونی از الان ‌‌و یاد بگیری که خیلی ها حس قشنگ تو و نگاه زیباتو ندارند. بی مهری ها آروم آروم خودشونو بهت نشون میدن. باید یاد بگیری از خودت حفاظت کنی. باید بدونی که وجودت خیلی باارزشه. آخ بس کنم. هر چه سعی کنم باز هم یکسری حفره هست. فقط خدایم کمکم کن که بتونم درونت رو قوی کنم و اتکا به خودت رو زیاد کنم. هر چیز یک تجربه است. من هم مدام در حال آزمون و خطا . فقط بدون که عاشقانه دوستت دارم همه روزگار.