گاهی بهتر است که برخی حرفها وقت بهتری گفته شوند اما شاید عنوان کردن مطلبی هر چند دیر بسی بهتر از اصلا عنوان نکردن باشد. در هر صورت من دلم میخواهد اینجا چند سطری رو بنویسم حتی اگر به وقت نوشته نشده باشد. چون دلم میگه پس انجامش میدهم.
من حدود سه سال پیش بسته به حال و روز وقتم پستی رو منتشر کردم که در مورد شخصی که روزی به من خیلی نزدیک بود، میشد. حالا این دوست گرامی کاملا اتفاقی از طریق خوندن یکی از پستهام وارد وبلاگم میشوند و باقی پستها هم میخونند تا به پست مربوط به خودشون میرسند. میخونه و این رو کاملا ناعادلانه تلقی میکنه که اینقدر در وبلاگ دوست سابقش کوبیده شود. دست بکار میشوند و برای بنده یک پیام خصوصی میگذارند که این پست من رو خوندند و فکر میکنند که این گونه قضاوت کردن من در مورد ایشون درست نیست. خوب ایشون تا حدی حق دارند. شاید درست تر این میبود که جای دلنوشته کردن حرفهام همونها رو در حضور خودش به زبون میاوردم و حرفهای او رو هم میشنیدم. اما چون به دلایلی این کار رو نکردم روزی دلم گرفته و توی وبلاگم که کاملا یک جای شخصیه برام، درد دل کردم. کار نادرستی هم انجام ندادم. فقط همون مسئله هست که میبایستی که حرفهایم رو ابتدابا خودش در میون میگذاشتم و حرفهایش رو میشنیدم. اگر اون زمان روحیه الان رو داشتم، شاید همچین پستی منتشر نمیشد. کمی فرق کردم. کمی متفاوت تر شده ام. دارم زخمهای روحم رو مرحم میگذارم و متوجه شده ام که هیچ رفتار نامناسی شکل نمیگیرد مگر اینکه اون رفتار ریشه در روزگار گذشته خیلی دور ما داشته باشد. یاد گرفته ام کمتر از پیش در مورد دیگران قضاوت عجولانه انجام دهم. امیدوارم بتوانم موفق باشم.
نوشتن تو وبلاگ مثل نوشتن تو دفترچه خاطراته ..... البته وقتی کسی آدم رو نشناسه .
به نظرم مشکلی نیست آدم حرف دلشو تو وبلاگش بنویسه .......
درضمن دو تا دوست .... دو تا خواهر حتی اینکه از هم برنجن عادیه .
واینکه منم موافقم که بعضی وقتا خودمون باعث رفتار غلط اطرافیان میشیم ....
آره من هم موافقم که وبلاگ شخصی، واقعا شخصیه دیگه اینجا که کسی نمیتونه امر و نهی کندمون
عزیزمی. ممنون و لطفا بوسش کن اون ممخل خوشگلو
بابا رها بیا بقیشو بگو دیگه ......... میگم کتاب میکردیش بهتر بود واسه همینه .... آدم خودش میرفت برمیداشت میخوند .... منت شما رو هم نمیکشید ...... والا......
اتفاق مشابه برای منم افتاده
و البته من کاملا شاکی بودم که کار تو مثه این بوده که دفتر خاطرات شخصی من رُ بخونی
البته کمی متفاوته اما حرف دله ... . ممکنه گاهی با یک سرچ ساده یکی همینطوری به وبلاگت بیاد نگین. شما اگه بخواهی آشناها نخونند وبلاگت رو کمی خصوصی تر کنیش. همون کاری که خودت ممیکنی نگین جان.
... انگار حق با شماست عزیزم
اینکه ما تووبلاگمون ناراحتیهامون از کسی رو بنویسم، به نظرم چیزی نیست که کسی بخواد بهش بربخوره
یه جور درد دل، و مخصوصا برای کسایی که ناشناخته است هویتشون، و یه جور تخلیه احساسی و نوشتن افکاره که دلیل نمیشه کسی که اون رو میگه بخواد باهاش دیگری رو خراب کنه
من خودم تو زندگی غیرمجازی، بیشتر از یه حدی با کسی وارد بحث نمیشم. و یا حتی خیلیی از جنبه های شخصیت خودم رو هم سعی میکنم نشون ندم اما تو وبلاگم راحت میتونم حرف هام رو بزنم. حرف هایی هم که گاهی در مورد خیلیها مینویسم دلیل قضاوتم نیست، من نظرم رو میگم، و ممکنه این نظر درست نباشه
اگه خودم ببینم دوستی در مورد من نظر داده، البته نظر بدون توهین، ناراحت نمیشم، فقط اگه ببینم برداشتش با حقیقتی که در مورد منه متفاوته، بهش اونچه که خودم فکر میکردم رو هم میگم
ممنون رها و با شما موافقم
نه یک نظر شخصی بوده لینک پستم رو میگذارم اصلا .هوم؟!
http://gahemehrbani.blogsky.com/1390/02/07/post-51/
این هم لینک اون پست مورد نظر