کوشک ما!

صبح، موقع صبحانه خوردن باز هم فکرم پر کشید و رفت و رفت... نمیدونم از کجا شروع شد ولی یهو رسید به کیت میدلتون! با خودم گفتم که دلم نمیخواد همه چیز زندگیم زیر ذره بین همه باشه و یه جورایی همیشه تو تکلف باشم. خوب به هر حال هر کس یه شیوه رو برای زندگی کردن انتخاب میکنه. شهرت و پرنسس شدن هم به آسونی به دست نمیاد و باید یه چیزهایی این وسط فدای هدف بزرگتر شما بشن.


عصر وقت سونوی دیانا بود. سونوی هیپ. دنیا اومدنی یه کلیک کوچولو داشت. سر فمور تو استابولوم خیلی خوب چفت نبود. به قول دکتر جونش اینها مفاصل گوی و کاسه ای هستند و اگه خوب داخل هم قرار نگیرند راه رفتن بچه دچار مشکل میشه. هفته دوم تولدش یه سونو دادیم که سمت چپش خیلی خیلی کم با عدد زاویه اصلی بین این دو مفصل متفاوت بود. دکتر هم فقط ازمون خواست که با یه پوشک بزرگ پاهاشو از هم فاصله بدیم. خوب این سخت نبود و انجام دادیم. قدیمها به خاطر بستن و پیچیدن بچه(قنداقی)، این مشکل بچه ها حادتر میشده. توصیه سونوگرافیست و دکتر جون این بود که پایان سه ماهگی هم یه سونوگرافی دیگه بدیم.

دلم میخواست که دیگه همه چی روبراه باشه و از اون پوشکهای مسخره دیگه روی پوشک دخترم نذارم و خیالم راحت راحت شه. جای قبلی که همیشه میرفتم و خانوم دکتر آشنای خودم بود دستگاه سونوشون رو کلا جمع کرده بودند و به یک مرکز دیگه رفتیم که اون هم مخصوص کودکان بود و البته شلوغ ...کلی معطل شدیم و تو این فاصله بابایی و من هر ترفندی رو زدیم تا دختری آروم شه.بعد از سونو و پوشیدن کاپشن که دیانای ما پوشیدنش رو دوست نداره بازم بیقراری کرد و توی ماشین بالاخره خوابش برد.مهم این بود که جواب سونو خوب بود و نرمااال. شکر خدا!

خونه که رسیدیم. به محض رسیدن گذاشتمش روی تختمون و بعد از برداشتن کلاهش، زیپ و دکمه های کاپشنش رو باز کردم. چشمان زیباش رو باز کرد و نگاهی قدرشناسانه به من. تمام بیقراری هاش تموم شد و آروم آروم گرفت. همسر گفت این همونه که اونطوری شلوغ پلوغ میکرد دیگه؟ گفتم تو خونه آرامش دیگه ای داره. جواب داد من هم... خودم هم اقرار آوردم که: من هم...


یهو فکر صبحم در مورد کیت میدلتون دوباره جون گرفت و حس کردم خلوت و حریم خونه خودمون رو با هیچ کاخی عوض نمیکنم که این همون قصر باشکوه زندگی ماست.

نظرات 11 + ارسال نظر
بانوی بهار سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ق.ظ http://oribad.blogsky.com

امیدوارم که همیشه آرامشتون برقرار باشه کنار همدیگه..
و باز امیدوارم جواب سونو خوب بوده باشه..

ممنون بهار جانم
خوب بود ... یادم رفت ذکر کنم ...ممنون عزیزم

فلفل سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:37 ب.ظ

شکر که جواب خوب بودهمواظب کاخ و اعضاش باش رها جونم

ممنون از لطفت عزیزم
چـــــــــــــــــــــشم

مریم (مامان روشا) سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:11 ب.ظ

خداروشکر که سونو خوب بوده..ایشالا همیشه زیر سایه ی آرامش باشین

ممنونم مریم جونم
شما هم سلامت باشید

رعنا سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:33 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

خدا رو شکر رها جان که سونو خوب بوده
ببوس دیانای عزیزمون رو ......

مرسی رهنایی جونم
ممنونم

مامان سارا سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:10 ب.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

شکر خدا برای نتیجه سونو

امیدوارم همیشه در قصر باشکوهتون شاد باشین و سلامت

ممنون سارا جونم
شما هم همیشه برقرار و شاد باشید الهی

امیرحسین... سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:19 ب.ظ http://afrand2.blogsky.com

واقعا هیچ جایی خونه خود آدم نمیشه...

البته که همینطور هست ... شک ندارم

فرگل سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:10 ب.ظ

خداروشکر که سونوش خوب بوده.
واقعا همینطوره حس آرامشی که تو خونه هست هیجا نمیشه پیدا کرد
آرزو میکنم همیشه خونه براش حس آرامش رو بده

ممنون خاله فرگل جونم
دقیقا
ممنون من هم امیدوارم همه عزیزانم در آرامش زندگی کنند

آذرنوش سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

خداروشکر

ممنون آذر جونم

سهبا سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:24 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

چه خوبه خونه آدم این حس قشنگ رو هدیه بده بهمون . مطمئنا حریم خلوت خونه آرام بخش ترین و بهترن جای دنیاست .
سلام رهای عزیزم .

آره سهبا جون و وقت رسیدن به خونه حتی بعد از چند روز سفر خوشایند باز هم دلت پر بکشه و این مامن رو بخواااای
و به روی ماه شما عزیزم

پونه چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ

الهی شکر که آرومید.

ممنون خاله ای

ترنجی سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام رها جون
خوبی عزیزم
دیانای عزیز چطوره
من کم پیدام اما میام اینجارو میخونم و عکسهای دخمل گلمونو میبینم عکسش توی اصفهان خیلی خوشگل بود عزیزمه رها جونم ببوسش

بروی ماهت عزیزم
عااالی
عااالی خاله ترنجش
لطف داری عزیزم ممنون
منم بهت سر میزنم رادمهرکم رو ببوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد