شجاعت یک صفت به واقع ستودنی است که هر کسی واجد اون نیست. گاهی در شرایطی خاص، حرفی زده میشه یا کاری انجام میگیره که در اون زمان، انجام شدنش ارزش فراوونی داره.
خیلی سخته که تو شرایط خفقان، در حالیکه دیگران جراتش رو ندارند، فرد یا افرادی به وضع موجود اعتراض کنند و بخواهند صداشون رو بقیه بشنوند.
البته خوب میشه همیشه و در همه جای زندگی هم شجاع بود و زیر بار حرف زور نرفت. میشه آزادانه زندگی کرد و از قید و بندهای دست و پاگیر رها شد. میشه بی پروا بود و دل به دریا زد و اونچه که مطمئن هستی درسته رو انجام بدی. میشه به افکار، نظرات، نژاد و رنگ پوست آدم ها احترام گذاشت. میشه دوست داشت و از این دوست داشتن گفت.
اینها رو نوشتم تا برسم به یه فیلم.
به فیلمی به ظاهر معمولی ولی خوش ساخت و به نظرم دیدنی که شاید بدون اینکه انتظار بره، سر و صدای خوبی هم به پا کرد.
the help
این فیلم محصول 2011 و به کارگردانی تیت تیلور هست. اما استون، ویولا دیویس، اوکتاویا اسپنسر (برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن در اسکار 2012) و... به ایفای نقش در این فیلم پرداختند.
فیلم the help ، به نظرم فیلم خوش ساختیه و به موضوع جالب میپردازه. البته فیلم، اقتباسی از رمانی به همین نام به نویسندگی کاترین استاکت است. داستان این فیلم در دهه 1960 و در ایالت می سی سی پی ایالات متحده اتفاق می افته. دختر جوانی به نام اسکیتر تصمیم به نوشتن در مورد زندگی زنان سیاه پوستی میکنه که در این ایالت به عنوان خدمتکار در منزل سفید پوستها مشغول کارند و از کودکان اونها در مقابل دستمزدی ناچیز و با توهین و تحقیر فراوان نگهداری میکنند. در اون زمان قوانین تبعیض نژادی، بصورت کاملا ناعادلانه در آمریکا اجرا میشد و به سیاه پوستان ظلم فراوانی میشد.
اسکیتر بالاخره موفق میشود یکی از این خدمتکارها(آیبیلین) را راضی کند که با او همکاری کرده و از رنجهایی که در طول زندگیشون در کنار سفیدها متحمل شدند سخن بگه. ماجراهایی در این بین اتفاق می افته که باقی خدمتکارها هم که بسیار از این مسئله وحشت داشتند راضی به همکاری با اسکیتر میشن. کتاب منتشر میشه و جنجالی در این ایالت به پا میشه...
حکایت the help، حکایت شجاعت همین آدم ها و این دخترکه که در شرایط خاصی که بر علیه شون بود تونستند حرفشون رو بزنند و به برخی از سفیدپوستهای از خود راضی ثابت کنند که گذشته از رنگ پوستشون اینها هم حق زندگی برابر دارند و به قوانین موجود در اون زمان اعتراض کردند.
این وسط من از شخصیت سلیا فوت، که دختر مهربون و ساده ای بود خوشم اومد که زندگی خودش رو داشت و رفتاری کاملا صمیمانه و به دور از هر ذهنیت منفی ای نسبت به سیاه پوستان با اونها داشت. البته سلیا کلا شخصیت جالبی داشت و نسبت به حرف و سخنها بی تفاوت بود.
بازی اوکتاویا اسپنسر در نقش مینی جکسون هم که واقعا بی نظیر بود و البته ویولا دیویس هم خیلی خوب بازی کرده بود و نامزد اسکار هم شد. همینطور جسیکا چاستین در نقش سلیا که جایزه رو اوکتاویا اسپنسر برد.
****عنوان پست هم جملاتی است که آبیلین(ویولا دیویس) به دختر کوچولویی که ازش مراقبت میکرد مدام گوشزد میکرد.
دوباره برگشتی به روزای سابق که فیلم معرفی میکردی
آره سارا جونم خودت که میدونی این یکی از علایق منه و دخترم که استراحت کنه یه کارایی میکنم...
مرسی رها جون برای معرفی فیلم
قابلی نداشت خواهری
چه جملات خوبی می گفته !
ممنون از معرفی فیلم.
بله خیلی
خواهش میکنم
چند روز پیش به این فکر میکردم دیگه سرتون شلوغ شده فیلم معرفی نمیکنید دیگه .
منم فیلم خیلی دوست دارم وزیاد میبینم حتما این فیلمم میبنم.
یه فیلمم میگم دوست داشتین ببینی قشنگه البته نمیدونم سلیقتون چیه ببخشید اگر خوب نبود.
The.Notebook-Saadt Abad
نه تا بتونم این کارو میکنم البته سرم خیلی شلوغ شده اما شبها دخترم یه فرجه بهم میده
ممنون فرگل جان
دیدم هم نوت بوک رو و هم سعادت اباد رو فیلمهای قشنگی بودند مخصوصا نوت بوک
باریکلا دختر وقتی متن رو میخوندم به اینهمه اطلاعات سینمایی داشتن ودقت نظرت مرحبا گفتم
ممنون مامانی
نه اونقدر که شما میگید اما به هر حال از توجهتون ممنونم
ندیدم این فیلم رو
رفت تولیست