یه وقتایی هست که بیشتر از هر وقتی احساس "کم اوردن" میکنم. زمانی که تمام انرژیم ته میکشه و حس میکنم فقط باید ساکت یه گوشه بنشینم و به یک نقطه خیره بشم و بهتر هم اینکه دراز بکشم و به هیچ فکر کنم. اینقدر فکر هست که ترجیح بدم به هیچکدوم فکر نکنم و "هیچ" رو ترجیح میدم.
یه وقتایی دلم فقط میخواد حرف بزنم و حرف بزنم. در مورد حسم، عقیده ام، کارهای روزمره ام و حتی دیگران!
یه وقتایی هم هست که فقط از خدا میخوام که قدرت تحملم رو زیاد کنه و صبرم رو فزون. این آخریه بیشتر در مواجهه با عزیزانم رخ میده؛جالبه! مثلا دخترم. این موجود دوست داشتنی و کوچک صبر زیاد میطلبه. وقتی خواسته ای داره اینقدر مصمم و با اراده اصرار میکنه و گریه های گوش خراش و اعصاب ویران کن انجام میده که... . البته این موارد مربوط به همیشه نمیشه. یعنی وقتی که خوابالود یا گاها خدایی نکرده بیمار باشه این حالت تشدید میشه. وگرنه با منطق و دلیل و روی خوش میشه خواسته شو به تعویق انداخت و یا حتی کنسلش کرد. بچه هشیار و زیرک داشتن خوبه ولی خوب به قول دکتر دخترم خدا به داد کسانی برسه که یه همچین گنجهایی تو خونه دارند. باید کلا فکر کلاه گذاشتن و یه کاری کنیم متوجه نشه و ... رو فراموش کنند.
دخترکم کمی کسله. امروز رو بخاطرش خونه موندم. گرفته خوابیده بعد از کلی بهونه جویی و... . همون صبره رو برای اینجا میخواستم. گاهی به معنی واقعی کلمه کم میارم در مقابلش!
همیشه انجیر یا خرما توی کیفت باشد تا انرژی کم اوردی بینداز بالا پرانرژی میشوی
سلام
معلوم هم هست که جواب به کامنت قبلی ام رو در همین شرایط نوشتی خاله جان!
خدا ما را از این بلایا دور بدارد انشاالله!!!!
عکس جنبه ی تزیینی داره یا واقعیه خاله؟
سلام به شما
بله واقعا بهنام. من هیچوقت بچه رو به کسی توصیه نمیکنم مگر اینکه شرایط روحی خوبی رو خودش داشته باشه و واقعا بتونه صبر پیشه کنه. چون تنها موجودی که میتونه تو رو تا سرحد عشق ببره و مستت کنه بچه است و از طرف دیگه تنها موجودی که میتونه تا مرز جنون عصبیت کنه باز هم خودشه. حالا اگه با این همه تناقض موافقی بفرما بهنام عزیز
تزیینیه اما دیانای من همین طوری چشماش خسته است بچه ام این روزها خاله جون. رمز پست عکسها رو میامبرات میگذارم
چی بگم دکتر جونم
هر چه میخواهد دل تنگت عزیز دلم