زمستون و سوپ جوجه!

زمستون امسال رو خیلی حس نمیکنم چون خیلی کم از خونه خارج میشم. اما چند روز پیش که بعد از مدتها از خونه خارج شده و کمی پیاده مسیری رو طی کردم تغییر دما رو بطور محسوسی متوجه شدم. زمستون فقط تو خونه میچسبه چون من به سرما حساسم و گاهی اصلا گرمم نمیشه. گویی سرما تو دلم خونه میکنه و از اونجا به تمام تنم ساطع میشه. ولی شبهای بلند زمستون توی گرمای خونه و نوشیدن یک نوشیدنی گرم در کنار عزیزانت حس بسیار خوبی داره که کمتر مشابهش رو میتونیم داشته باشیم.

امسال که دیانا کوچیکه و نمیتونیم خیلی بیرون ببریمش توفیقی اجباری شده که بیشتر در خونه باشم و خونه داری کنم. البته بیشتر وقتم به انجام کارهای دختری میگذره قربونش بشم. اینقدر وقتم رو پر میکنه که گاها بیشتر کارهای خونه رو باید فاکتور بگیرم. این اصلا مهم نیست. مهم رضایت پرنسس کوچولومونه که فراهم بشه. الهی فداش شم من که نمیذاره خستگی به تن بابش و من بمونه و با حرکات و رفتارهاش همه رو از بین میبره.

وقتی با اون چشمان به غایت زیباش به چهره و مخصوصا چشمانمون خیره میشه جفتمون به پرواز در میاییم و به اوج میریم. تو اون چشمان پر عمقش غرق میشیم و حس توصیف نشدنی ای بهمون میده. 



چند سال پیش که چندان به مادر شدن فکر نمیکردم به طور اتفاقی کتاب سوپ جوجه برای تقویت روح مادران رو خریدم. مونده بود و غیر از چند تا داستانش نخونده بودمش. هر وقت فرصت کنم یکی یکی ازشون میخونم و حسشون میکنم. یه کتاب مستنده که بر اساس نوشته های همین مادران و گاها بچه ها نوشته شده. ساده است و نثر روونی داره. اما واقعا حکم سوپ جوجه رو داره اونهایی که خوندند متوجه میشن من چی میگم. دوست داشتم یکی دو تا از اون داستان ها یا بهتر بگم نامه ها رو بنویسم. فرصت کنم حتما همین کار رو میکنم. هر چند خود ما هم اگه از مادرانگی هامون از ته دل بنویسیم میتونیم یه همچین سوپ خوشمزه ای رو آماده کنیم.

نظرات 8 + ارسال نظر
مامان علیرضا چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ق.ظ http://mynicechild.niniweblog.com

سلام
ایشالا محفل گرمتون همیشه ی همیشه برقرارباشه و دخمل نازتون هم سالم و سرحال:)
منم اون سوپ جوجه ای رو که میگی دارم و خیلی هم دوستش دارم:)

ممنون عزیزم
شما هم ...
نوش جووونت!

پونه چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:37 ب.ظ

ای جان دلم
مامان مهربون ماهم بریم این سوپو که گفتی بخریم ببینیم چه خبر آخه دنیا
راستی باور کن بعد از آخرین نظرت من فهمیدم نظرات رو تایید نمیکردم وفقط پاسخ میدادم وهمشون تو بایگانی در واقع بود تا اینکه تذکر شما درستش کرد ممنون از نکته سنجیت

آره پونه میچسبه
خوب خدا رو شکر من فکر میکردم مشکل از وبلاگه
قربونت

مامان سارا چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:22 ب.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

زمستون خوبی داشته باشین....منم این کتاب رو وقتی خوندم که هنوز مادر نشده بودم...شاید لازم باشه دوباره مرورش کنم

ممنون سارا جان شما هم
خوب اگه پیشته این کارو بکن الان مخصوصا چون نی نی بیاد میدونی که خودت...

رعنا جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

الهی عزیزمم
چنتا از این نامه ها بزار واسمون
رها خوووب ما میخوایم عکس این پرنسس رو ببینیم دیگه
بزار عکسشو واسمووون رهاجونم :دی
از طرف من لپش رو هم محکم بوس کن :دی

حتما میذارم رعنا جونم
اونم به روی چشم...

لیلا یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ب.ظ http://www.sarzaminemahetanha.blogfa.com

سلام رها خانم همیدوارم همیشه شاد و موفق باشید..مواظب دخترکوچولوتون هم باشید..خوشحالم میکنید اگه به منم سری بزنید.

ممنون لیلا جان
میام حتما...

تیراژه دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

ای جانم
راست میگویی
خانه ی گرم وعزیزان دل و نوشیدنی داغ سرما را دوستداشتنی میکند
و حالا که نی نی عزیز دل از پدر ومادر نازنینش میرباید تا دنیا دنیاست هیچ زمستانی دلت را سرد نخواهد کرد..خدا رو شکر...الهی که همیشه همینطور شاد باشید و سلامت رهاپویا جانم

حس خوبیه عزیزم خوب حسش کردی

ممنون تیراژه مهربونم ممنون...

پرچانه دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:15 ب.ظ http://forold.blogsky.com/

ای وای من تو هم مثه من سرمایی هستی
حتما اگه وقت کردی از مادرانگی هات برامون بنویس فکر کنم به درد آینده م بخوره

بله حسابی نصیب جان آنچنان که گاهی در تابستان که همسر جان کولر روشن میکنه و من سردم میشه پتــــــــــــــو میندازم دورم البته از نوع نازکش
اتفاقا نوشتم عزیز و خواهم نوشت

ترنج دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ب.ظ

خوبی رها جون ؟
دیانای عزیز چطوره دندون رادمهرک تازه اندازه ی سر سوزن زیک زده کلی کلی هم شیطون شده دیانا باید تا الان نیم خیز بره یا چهاردست و پا عزیز خاله مراقبش باش

ممنون عزیز دلم
مبارکش باشه الهی
نه هنوز از این کارا نمیکنه خاله ای ولی کلی ورجه ووورجه میکنه و شیطونی
حتما ...شما هم مراقب پسر گلت باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد