هستی...

شیرینی گفتند نه به این زیادی آخه!
هرازچند گاهی که محبتم فوران میکنه چند خطی رو برای دختر خواستنی کوچولومون، که به حق در زندگی ما یه معنی تازه و زیباست مینویسم. 
گاهی اختیار از کف میدهم و تو آغوشم میفشارمش. نه محکم البته نگران نباشید.

گاهی هم که مجبور میشم کمی خودزنی کنم!!! بلکه کمی آروم بگیرم. دلم نمیاد صورت لطیف و حساسش رو ببوسم. اینقدر نازکه که حتی وقتی دستای کوچیکش رو تو دهنش میکنه تا چند دقیقه جاش روی چونه خوشگلش دون دون میمونه.

فقط کاری که حریصانه انجامش میدم بوییدنشه. به طرز شگفت آوری بهم انرژی میده این کار. نفسش بوی عشق میده! یعنی اگه بخوام تعبیری برای بوی عشق بیان کنم، همین بو بدون شک بهترین توصیف خواهد بود...

توی دنیا چی میخوای که به پاهات بریزم
همه هستیمو من به سراپات بریزم
لب پر خنده میخوای بیا لبهام مال تو
چشم پر گریه میخوای هر دو چشمام مال تو
...

دختر ناز منی تو
شعر و آواز منی تو
با طلوع این تولد
تازه آغاز منی تو
...
نظرات 6 + ارسال نظر
مامان سارا دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:21 ب.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

الهی بگردم این دخملک رو که مامانش رو به حد خودزنی میرسونه

آپم رهایی

میبینی سارا جونم...

حتما...

بانوی بهار دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:58 ب.ظ http://oribad.blogsky.com

الهی الهی... چقدر دوست داشتنیه.. لپاشو بخورم.. حق داری به خدا که خود زنی کنی..
خدا حفظش کنه..

مرسی بهار جون لطف داری عزیزم

متشکــــــــــــــرم

دل آرام دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:09 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

من قربون دیانا برم که انقدر ناز و جدی نگاه میکنه .
رها جان از طرف من هم یدونه بوسش کن بی زحمت

نگاهش معرکه است دلی جان

حتما ... فدای تو

سهبا دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

کاملا حست می کنم . همین هفته پیش رفته بودم ولایت پیش خونواده و دیدم ثنا کوچولوی عمه رو که هنوز تازه یک ماهش شده ! بوی بچه ها تو این زمان , بوی خداست , عطر فرشته هاست ... چقدر دوست دارم این عطر و بو رو .

راستی سلام .

وااای حق با شماست سهبا جان
الهی بگردم... زنده باشه
عطر فرشته ها ... بوی بهشت ... بوی عشق
به روی ماهتون

مامانگار سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ق.ظ

آآآآآآآآآآآآآآآآیییییییییییی عزیزززززززززززم...
خود خود خود عششششششششقه !!!
باور کن هربار میام و نوشته های پراحساست رو که برا دیانای نازنین مینویسی میخونم ذوقزده میشم و چشام اشگ شوق میاره...
خدا چی تو دل مادرا جاسازی کرده واقعا...؟؟؟؟

قربونتون برم عزیزم
حس مادرانه خیلی قویه...خیلی ... توصیف نشدنی...
شما خیلی به من لطف داری مامان جان

شاعرشنیدنی ست سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:00 ب.ظ http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

ای جان! مث سیبه! خدا حفظش کنه

سیب...
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد