اسمش نسیمه ولی...

دنیای کودکانه بچه ها همیشه برام قشنگ بوده و به نظرم خیلی باارزش و دوست داشتنیه. بعضی از بچه ها زود بزرگ میشن و مدام میخوان مثل آدم بزرگها رفتار کنند اما بعضی هاشون نه. همیشه در مواجهه باهاشون یه دنیا شور و شوق به آدم منتقل میشه. پر از انرژی اند و رفتار کودکانه زیبایی دارند.

آخر هفته گذشته سه تایی رفتیم اصفهان منزل دختر خاله جانمان. دختر خونواده که نسیم خانوم باشند از همین دست بچه های با انرژی و با ذوق کودکانه است اتفاقا. کلاس اوله و تا اونجا که یادم میاد همیشه یکی دو جمله بیاد موندنی بانمک داره و کارهای بامزه ای میکنه.

حدود سه سال پیش  که اومده بودند خونه مون اینقدر من به حرفای بامزه اش خندیدم که اشک همینطور رو گونه هام روون میشد و مدام به مامانش میگفتم مدتها بود اینطور نخندیده بودم ...

این بار که رفتیم برای نسیم یه کیف hello kitty گرفته بودیم. دختر بچه ها هم که عاشق این hello kitty هستند دیگه. اینقدر این بچه ذوق میکرد و این کیف رو از خودش جدا نمیکرد که من به دختر خاله گفتم این نسیم شما آدم رو تشویق میکنه براش هدیه بگیره. 

عاشق دیاناست. اینقدر مسئولانه مراقبش بود که حس میکردم کار از خاله بازی و این حرفها گذشته و بطور جدی ازش مثل یه مامان کوچک مراقبت میکنه. رفته بودیم بیرون ازمون خواست که کالسکه دیانا رو راه بیاره ما هم قبول کردیم. از هر جا میخواستیم بریم نسیم خانوم چک میکرد آفتاب تو صورت دیانا نمی افته بعد میرفت و ما رو هم به همون مسیر هدایت میکرد. صبح هم که پا شده بود شک داشت تی وی وقتی خاموش شده صداش کم بوده و میگفت اگه روشنش کنم کارتون ببینم ممکنه صداش زیاد باشه همون یه لحظه دیانا بیدار شه. بعد از اطمینان خاطر از اینکه بابا شب هم که تی وی میدیدیم بچه بیدار نبوده و نمیتونه که اینقدر صدا بلند بوده باشه با اکراه روشنش کرد.

خلاصه این موجود از اون دسته بچه هاییست که وقتی هست هیچگاه حوصله ات سر نمیره. خدا حفظش کنه.


نظرات 9 + ارسال نظر
مامان سارا سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:07 ب.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

همیشه به سفر
ماشاله به این نسیم خانوم. چقد خوب که اینقد مسئوله. من که اصلا امیدی به پسرک در این زمینه ندارم
موش بخوره این دخملک رو...هنوزم صورتش رو چنگ میزنه که دستکش دستش کردی؟
ببوسش

ممنون عزیزم
میدونستم همین الان یاد آرشی میفتی و اینکه چقدر بهت در نگهداری کوچولو کمکت خواهد کرد. خوب دختر بچه ها بیشتر قابل اعتمادند در این زمینه ها...
بله خاله سارا مثل نی نی کوچولوها تازگی ها داره بیشتر چنگ میزنه نمیدونم چرا کوچولوتر بود اینطور نبود... وقتی خوابش میاد حمله ور میشه به چشماش گوشه چشمش رو میبینی که...
ممنون به روی چشم

فرگل سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 ب.ظ

ای جانم وقتی دیانا رو میبنم انرژی مثبت میگیرم . نسیم خانوم هم معلومه از اون دخترای با مسئولیت میشه در اینده خدا حفظش کنه برای مامان وباباش.
حیفه زاینده رود که اونجوری شده

ممنون فرگل جونم منم به عشق شماها عکساشو میذارم
زنده باشی عزیزم ممنون
ادم دلش میگیره از اون رونق افتاده ...

فرگل سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ب.ظ

رها جان یه دوست داشتین بچه اش مشکل شنوایی داشت کاشت حلزون کرد خوبه حالش ؟ دیگه میشنوه؟ یه هویی یادش افتادم گفتم بپرسم

رزا رو میگی. آره داره میبردش گفتار درمانی حرف زدنش هم داره بهتر تر میشه فرگل جانم ... ممنون از احوالپرسیات

افروز سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 ب.ظ

قربون این دخمل برم من با اون عمق نگاش

قربون چشات عزیزم

دانیال سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ب.ظ http://poshteparchin.ir/

آخی عزززززیزم. [شکلک فوران و غلیان احساساتِ نوزاد دوستانه]
چقدر نازن این وروجکا.
ایشالا همیشه سالم و تندرست باشن هر دوتاشون.

ممنون عمو از این همه شور و هیجان و احساس
ممنون از محبتتون

کیانا سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:27 ب.ظ





مامانگار چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ب.ظ

..سلام...
درست میگی رهاجون...
واسه همینه که خیلی از مادرا وقتی بچه اول شون...بخصوص اگه دختر بود..به 7-8 سالگی میرسید...یه دونه دیگه می آوردن...چون دیگه اون میشد مادر دومش !!..یا شایدم مادر اولش !!!!
... واین میشد که خودشون راحتتر بودن..ولی اون دختر..باید زودتر از موعد بزرگی میکرد...
ولی حالا روانشناس ها میگن باید فاصله بچه ها 3 سال باشه..تا در همه دوران زندگی...همبازی و همراه هم باشن..

این نسیم خانوم نازنین...هم اسم دختر دوم منه
خدا حفظش کنه..

به روی ماهتون عزیزم
خود من مامان اولم خواهر دومیم بود درست گفتید و کاملا حق با شماست...بچگی نکرد...زود بزرگ شد
زنده باشه نسیم خانم شما هم... اسم دخترهاتون قشنگند زنده باشند

رعنا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:09 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

عزیزمم ، رها جون من دیانا رو میبینم فقط دلم میخواد هی بوسش کنم
خدا حفظ کنه دیانای عزیز رو..
و چه دختر با مسئولیتی هستن نسیمه خانوم! بچه باشن ولی اینقدر مسئولیت پذیر آخرشه واقعن ..
بازم از عکسای دیانا بزار که خیلی دوسش داریم .

فدات شم عزیزم محبت داری رعنا جوون
خیلی...
چشم حتما

عاطفه پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ب.ظ

آخ آخ آخ
زاینده رود هنوز خشکه؟:(
همه ی قشنگی شهر به اون رودیه که از وسطش رد میشه.

و داغ دل شما تازه شد عاطفه جونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد