خدایم دلش ور آروم کن!

بی خبری رو دوست ندارم. گاهی خوب نیست. اما خوب پیش اومده که منو بی خبر از خبرهای بد نگه داشتند. مهمترینش هم زمان دانشجوییم و فوت بابا بود. ترم اول بودم وسط امتحانهام... وقتی برگشتم فهمیدم. دیر فهمیدم ... نه دیدمش و نه تو مراسمش بودم. گذشت...

دیروز که با هاله حرف زدم حس کردم هاله همیشگی خودم نیست. مدتی بود ازش بی خبر بودم یعنی باهاش صحبت نکرده بودم. دلم موند پیشش که چی شده. بهم نگفت. عصر وقت دکتر داشتم. برگشتم یه سر به وبلاگش زدم... باورم نمیشد.

خواهر کوچیکه! من فدای اون دل پر غمت بشم. دلم میخواست کنارت بودم عزیز دلم. دلم میخواست میتونستم کمی مرهمی باشم به زخم دلت. نمیدونم چی بگم... هیچی نمیتونم بگم. نمیخواستی ناراحتم کنی تو این موقعیت میدونم. دلم پیشت مونده هاله جان. فقط میتونم از خدا بخوام بهت قدرت تحمل این غم بزرگ رو بده.

دلت آروم و روح مامان عزیز شاد.


نظرات 9 + ارسال نظر
پونه یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ http://jojobijor.blogsky.com

روحش شاد

روحشون شاد ...بله

مریم(مامان روشا) یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ب.ظ

آخی ....منم تسلیت میگم روحشون شاد

مرسی مریم جونم

کیانا یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ب.ظ

نمشد بگیم رها جونم نمیشد

میدونم کیانای خوبم ...

تیراژه یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

چقدر خوب که اینقدر هوای هم را دارید..که اینهمه با همید...اگر این روزگار لعنتی بگذارد..
که نه..روزگار هر چه میخواهد بکند..اما حریف دوستی های پاکتان نمیشود..در مقابل یاد و خاطرات مادر هاله کاری ازش بر نمیاید...همه چیز سر جایش است..همه چیز..
دل هاله بانوی عزیزم آرام....
دل شما هم آرام رهابانو جانم...
روح پدر گرامی شما و مادر نازنین هاله شاد...

اگه این روزگار لعنتی بگذارد... آره حق با توئه تیراژه جونم هیچی حریف دوستیهامون نمیشه
دلش آروم روح مادر عزیزش هم شاد
ممنون از تمام محبتهات تیراژه جونم

رعنا یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:04 ب.ظ http://rahna.blogsky.com

روح مادر هاله ی عزیزمون شاد باشه ....
دل شما آروم باشه رهای عزیزم

مرسی رعنا جانم

مامان سارا یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:12 ب.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

روحشون شاد

روحشون شاد

دل آرام یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:18 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

رها ... روزهای بدی بود ...
همدردی همیشه خوبه ، دیر و زود نداره ...
خوبه که هستی خواهر وسطی و دوست داشتنی هاله ...

میتونم درک کنم چقدر سخت میتونه باشه و هاله چی کشیده
ممنون از شما که کنار هاله موندید و تسلای غمش بودید
ممنون دلارام گلم

مژگان امینی دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

امیدوارم همیشه خبرهای خوش بشنوی.
خداوند به دوستمان صبر بدهد.

ممنون خانوم امینی جان
آمین ...

عاطفه دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:13 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

من با این بی خبر گذاشتن ها مشکل دارم!
دارم تخیل میکنم که اگر جای تو بودم و برمیگشتم خانه می دیدم عزیز از دست داده م چه حالی میشدم..
زمانی که مادربزرگم فوت شد به من نگفتن- وقتی آمدم هفتمش بود!

بله خوب نیست عاطفه جون سخته ...
بالاخره آدم میفهمه کاش حق انتخاب رو بهمون بدن همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد