دوستان من...

یه روز همینطور که داشتم تو اینترنت چرخ میزدم به یه وبلاگ برخوردم که در اونجا یکسری اسم آشنا به چشمم خورد. تو دلم خالی شد و خشکم زد. اسم همکلاسی های دانشکده... همینطوری اسم بچه ها رو ردیف کرده و نوشته بود. یا حافظه شو محک میزد یا دنبالشون میگشت. آخرش هم نفهمیدم کدوم دختر همکلاسیم بود. چند تا دیگه از پست های دیگه و همینطور کامنت هاشو خوندم. دلم نخواست بهش بگم ببین همون ... منم فامیلیم هم ... هستش. دلم نخواست دوباره برگردم به آدم های اون روزها و باهاشون روبرو بشم. مدتهاست که هیچ خبری ازشون ندارم. مدتهاست دور از هر گونه همکار و همرشته ای هستم. فقط تو جلسات بازآموزی برخی رو میبینم که اون هم همکلاسی هام نبودند گاهی فقط هم دانشکده ای. نمیدونم ... هیچوقت ازشون خاطرات خوبی نداشتم. توی دانشکده هم معمولا تنها بودم. پسرهای همکلاسی که خاله زنکی و حرف مفت کشی از خصلتهای اغلبشون بود و دخترهای کلاس هم که فقط خوش آب و رنگ و گول زنک بودند. حتی از نزدیکترین دوستم هم که همیشه کنارم بود خبر ندارم. اون روزها برام شبیه یه کابوسه تا روزهای خوب و خاطرات دل انگیز. زمانی که حس میکردم تو یه وادی برزخی تنهام و دردامو به کسی نمیتونستم بگم. هیچ کس.
مهم هم نیست هر کدوم هر جا هستند الهی موفق باشند. من هم دارم به کارم و زندگیم میرسم. اونها هم. اون روزها هم روزهایی بودند که گذشتند. همین...
اون روز به هاله میگفتم که من این بچه ها رو اینجا دوست دارم. ندیده همه شون رو دوست دارم. من کنار یک عده روز و شب گذروندم اما الان که ازشون دورم هیچ حسی ندارم. اما داشتن دوستان خوبم اینجا حس خیلی خوبی بهم میده. خارج از اینجا افراد محدودی رو هم که باهاشون رابطه دارم هیچ ارتباطی به رشته ام ندارند. اینطوری راحت ترم خوب.
دوستتون دارم این پست رو نوشتم که همینو بگم...



نظرات 8 + ارسال نظر
هاله بانو جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://halehsaadeghi.blogsky.com/

هورررررررررررررررررا
اوووووووووووووووووووووووووووووول

هوراااااا

هاله بانو جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:38 ب.ظ http://halehsaadeghi.blogsky.com/

قربون تو خواهر وسطی بشم من

فدای تو خواهر کوچیکه خودم بشم من
بیا بغلت کنم

مامان سارا شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:58 ق.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

معمولا بهترین خاطرات هر کس مربوط به دوران دانشجویی است چه حیف که اون دوران برات زیبا نبوده

ممنون که دوسمون داری. منم دوست دارم

سال خوبی براتون باشه جیگرررر

آره سارا جونم کارای ما برعکسه انگار اما خاطرات خوب هم دارم و یه دنیا تجربه خوب از اون روزها
فدای تو
خیلی خوب و مهربونی سارا جون خیلی
ممنون عزیزم

مامان سارا شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:21 ق.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

رهای نازنینم
براتون سالی پر بار و همراه با خوشی و سلامتی آرزومندم

پیشاپیش سال نو مبارک



راستی اون فیلم ایرانی رو هم دانلود کردم و دیدم. خوشم اومد اما اگه به هم نمیرسیدن طبیعی تر بودن

ممنون سارای خوب و عزیزم
فدای تو
برای شما هم همینطور پربار و پر از شادی و عشق مضاعف

خوب دیگه هر فیلمی یه ضعفهایی داره ممنون از توجهت عزیز دلم

شازده کوچولو شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

رها جان
خودت یکی از بهترین دوستهای منی خوشحالم که اینجا با ما خوشحالی عزیزم
سالی پر از شادی و موفقیت برات آرزومندم

تو هم میثای خوبم
ممنون از حضورت نازنینم

من هم برای تو بهترین ها رو آرزو میکنم

فرفری شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:17 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

همیشه فکر میکردم این حس رو فقط خودم دارم ! البته نمیگم دوسای خوبی از دوران دانشجویی ندارم ولی خب همچین خیلی...ولش کن..
من که جز اون دوستایی که گفتی نیستم ولی حس خوبیه...

نه خیلیها دارند عزیزم
...موافقم ولش کنیم ...

هستی عزیزم تو هم دوست خوبمی همه تون رو دوست دارم

عاطفه شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

دوست مهم ترین و تاثیرگذارترین فرد توزندگی هر کسیه- هر کسی لایق دوستی نیست-
چه خوب که اینجا رو داری تا حرفاتو بگی- مرسی که ما رو لایق دوستی با خودت میدونی-

دوست خوب خیلی خوبه عاطفه جون آرامش روحی به آدم میده و داشتنش حس امنیت

عزیزمی

مژگان امینی دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:22 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

ما هم دوستت داریم رها جان البته مامان رها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد