ذهن این روزهای من ...

پیش اومده برای همه که انگار وقت هرچقدر هم زیاد باشه باز هم کم بیاد. بله من هم دچار همین سندروم کمبود وقت در این روزها گردیدم. یکم تغییر و تحول تو خونه ایجاد کردیم و کمی هم چاشنی خستگی این روزها ما رو به ابتلا به این سندروم نزدیک تر نمود. ذهنم هم شلوغ است و درگیر و با چندین چالش ... خوب شایدم حق دارم. همینه؛ وقتی ذهنت بازه قادر به انجام هر کاری هستی. انگار که یه جور دیگه داری به دنیا نگاه میکنی. همه چی با سرعت خوبی که دلت میخواد پیش میره و تو میتونی که با فراغ بال به همه کارهات برسی و نه تنها وقت کم نیاری که به دیگران هم کمک کنی و باری هم از دوششون بتونی برداری. مثل ادی در فیلم limitless اگه دیده باشید. اون قرص های کذایی چقدر خوب سطح توانایی مغزش رو بالا میبردند و او نامحدود اندیشه میکرد. مهم این بود که یاد گرفت چطور ذهنش رو باز و آزاد نگه داره و مشخص شد که فقط کار، کار قرص ها نبود.

خوبه که هر شرایطی رو بتونیم مدیریت کنیم. خوبه که سخت نگیریم هر چند همیشه بهمون سخت گرفتند و ما عادت کردیم که دست از سر خودمون برنداریم. خوبه یکم خودمون رو رها کنیم. یکم بذاریم روزگار جریان لعنتی خودش رو طی کنه و همش نخواهیم سدی بسازیم و مسیرش رو به اون سمتی که دلخواهمونه هدایت کنیم. بنشینیم و نگاه کنیم شاید هم برامون لذتبخش باشه آخه تماشای این جریان که گاهی با طمانینه و گاهی با شتاب طی میشه. اوه کمی ذهنت رو خالی کن رها. هنوزم ترافیکه با چند تا علامت سئوال بزرگ...

نظرات 18 + ارسال نظر
مامان سارا شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:29 ق.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

raha jan khaste nabashi
ye kam be khodet esterahat bede va tamrin kon be khodet sakht nagiri

به روی ماهت سارا جان
ممنون عزیز دلم
میدونی سارا جون استراحت تو قاموس من انگار هیچ مفهومی نداره اما حتما سعی میکنم . بهش نیاز دارم ...

رها- مشقِ سکوت شنبه 3 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ق.ظ http://mashghesokoot.blogfa.com/

وقتی یاد بگیریم ذهنمون رو آروم کنیم، بقیه لحظات و ساعتها به بهترین نحو ممکن هدایت و مدیریت میشه

موافقم ... باور کن رها جان همه چی درست میشه عزیزم اینجوری

افروز دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:16 ق.ظ

سلام عزیزم خوبی؟این پاراگراف آخر را باید بنویسم صبحها جلو آیینه به خودم بگم این روزها بیشتر از همیشه خسته ام رها

به روی ماهت خوشگلم . من خوبم عزیم ... خودم هم باید همین کارو کنم افروز جانم
الهی بگردم خستگیت به در خستگی هات پـَّر عزیزم

مریم نگار(مامانگار) دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ق.ظ

سلام رها جان...
...لذذت بردم از این تفکرت...
...سد بستن و مقابله با جریان زندگی ست که انرژی و فکر و احساس مارو هرز میبره...باید بر قایق این رودخانه سوار شد...و از هر لحظه راه بهره برد و لذت برد...باید همه چیزش رابه فراخور حالمان بپذیریم...باید بر مسیر رودخانه زندگی طی طریق کرد
....پرفروغ باشی عزیز..

مامانگار عزیزم
دقیقا...هرز میبره
باید چشمامون رو باز کرده و ببینیم...
ممنون از روحیه دهی های خوب همیشه تون
برقرار باشید

دخترشرقی دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ

سلام رها جون.
واقعا نمیدونم چرا این همه خودونو درگیر مسائل میکنیم.
من که خودم بحدی درگیر کار و درس کردم خودمو که اصلا به خودم و به تفرح و نیازهام بی تفاوت شدم.
کاش می شد از این مسائل خودمونو رها کنیم. کاش یه جایی بود که می شد فقط خودمون باشیم و افکار خودمون.
من هم خیلی دچار روزمرگی و کارهای تکراری روزانه شدم.
کاش اینطور نبود....

به روی ماهت عزیزم ...کجایی دختر جون؟

چون بلد نیستیم از زندگیهامون لذت ببریم
جا لازم نداره عزیزم همین که خودمون باشیم و فکرمون با باشه اونجا بهترین جا میتونه باشه برامون
موفق باشی عزیزم

همستر دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:42 ب.ظ

وااااااااااااااااااای م نعاشق این بازیگره هستم تو فیلم هنگ اور هم خوب بازی می کرد و این که این بدبخت که معتاد شد و داشت از درون می پکید اما خداییش دنبال این قرص ها هستم تو امتحانات پایان ترم کلی کمک می کنه



همه چی رو به راه میشه

اصلا زن ینی مدیریت دیگه

بابا مدیر موفق میشییییی دغدغه ها رو بی خیال

به به جناب آنارشیست
راست میگی...اونجا هم خیلی خونسرد و باحال بود
من هم دنبال فرمولاسیونشم پیدا کردم ارزون حساب میکنم باهات
دنبال خیلی فرمولاسیون های فراطبیعی هستم ...

ممنون همستر

fariba سه‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://www.moshaver45.blogfa.com

سلام رها جان
خسته نباشی،وقتی یه زندگی رو مدیریت میکنی و احساس
رضایت رو تو سیمای عزیزانت می بینی تمام خستگی از وجودت پر میکشه.افتخار میکنی که تو ستون این خونه ای
موفق باشی عزیزم

سلام فریبای عزیز
ممنونم
و چقدر هم لذت بخش خواهد بود بعد از این همه سختی
متشکرم

علیرضا چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:06 ق.ظ http://yek2se.blogsky.com/

یه روز
آدما
یه راه حلی پیدا میکنن که از همه ی توانایی مغز استفاده کنن
مثل همون فیلم !

مطمئنی علیرضا؟ بدون هر عوارض جانبی ای؟
منم امیدوارم ...

مرتضی چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ http://kooris-6.blogsky.com/

سلام وبلاگ پر باری داری !
از تمام توانایهایت در جهت بهبود اوضاع استفاده کن!؟

ممنون

عاطفه چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

سخته رها- اینجوری فک کردن و عمل کردن سخته- اما حرفتو قبول دارم-

سخته عاطفه جون خیلی هم سخته اما میشه ... نه؟

وحید زایری دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ق.ظ http://azadyandish.persianblog.ir

سلام دوست عزیز
مطلب جالبی بود . هفته ای چند ساعت هم باید برای کودک درون خودمون نگه داریم .

به به جناب زائری
خوش اومدید
شدیدا موافقم که باید بلکه بیشتر از هفته ای چند ساعت...

بانو چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ق.ظ http://banu.blogsky.com/

سلام
چقدر خوب و عالی میشه
اگر بشه....
ممنون

سلام بانو
بله ما هم میگیم اونقدر میگیم که بشه

امیلی چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ http://myimagination.mihanblog.com

منم کاملا موافقم... این همه سخت گرفتن توی زندگی عمر آدمو کوتاه می کنه. واقعا ارزش نداره..

والا....
دمت گرم پس بی خیال دنیا
یکم به خودمون برسیم....

فائزه چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:50 ب.ظ http://roz54.persianblog.ir

دل‌ من محکمه ایست

که به من می‌گوید:

همه را دوست بدار،

به همه خوبی‌ کن،

و اگر بد دیدی،

دل‌ به دریای محبت بزن و بخشش کن

ای جاااانم
خوبی فائزه عزیز؟
خیلی وقت بود ازت خبر نداشتم...

پونه مامان روژین پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ

چه خوب که فرصتی دست داد بهت بگم کتاب تفکر زائد رو حتما بخون رها جونم

قربونت برم حتمااااااا

فرفری پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:21 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

سلام رها جون

به رود ماهت عزیزم

فرفری پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:23 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

چقدر دلم فیلم دیدن میخواد...
یه زمانی عاشق دیدن فیلم بودم... ولی حالا انگار مثل قبل دلم نمیخواد.. نمیدونم فکر کنم سلیقه م عوض شده... یا فکر میکنم الان وقتش نیست همیشه یه کار دیگه هست...
و فقط هر چند وقت یه بار حسرتش میمونه تو دلم...

فیلم لامص یه مدلیه که ادم رو میکشونه و نمیشه ازش دل بکنی
امان ا اون روزی که معتادش بشی
بد دردیه مادر

فرفری پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ http://reminders.blogsky.com

یکم بذاریم روزگار جریان لعنتی خودش رو طی کنه و همش نخواهیم سدی بسازیم و مسیرش رو به اون سمتی که دلخواهمونه هدایت کنیم

وای اینو دوس داشتم!
آره دقیقا گاهی می بینم سفت و محکم واستم و دارم مقاومت میکنم در برابر همین جریان لعنتی که گفتی...

خیلی هامون همین کارو میکنیم عزیزم حواسمون نیست باید زندگی کنیم انگار میخوایم راه نفسش رو ببندیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد