استیصال...

مسئولیت سخته. سخت تر اینکه حس کنی مستاصلی و کاری ازت برنمیاد و ناچاری بشینی و ببینی آخر داستان چی میشه و اونوقت خودت رو برای اینکه روحیه شو بهتر کنی آماده کنی.
درمونده شدم تو این مورد. در مواردی که مربوط به خودم باشه دیر یا زود یه راهی پیدا میکنم یا میذارم زمان بگذره تا بارش سبک تر شه. اما اینجا فقط باید بگم خدایم کمکش کن تا  کمتر آزار ببینه.
تا کی دست و پا زدن قربانی زندگی های سست و شرایط بد زندگی رو باید دید نمیدونم. حس بدی بهم دست میده وقتی کاری ازم برنمیاد. دلم میخواست تمام روح و جسمش تو اون حال و هوایی که دلش میخواست نبود و ای کاش واقعیت ها رو میدید و به موقع میدید نه وقتی که یه قسمت دیگری از وجودش نابود شد.

نظرات 11 + ارسال نظر
مژگان امینی جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

امیدوارم مشکلش حل شود.
دنبال غصه ها نرو.

ممنون مژگان خانوم جونم
چشم نمیرم اونها هم اگه بیان دنبالم چخشون میکنم

تیراژه شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

نفهمیدم پستت رو رها
فقط واسش دعا میکنم که حرفای تو به واقعیت بپیونده
گذشته ها گذشته
کمکش کن رها جانم
اگه از دستت بر میاد
این روزها به داش برس

قصه اش مفصله تیراژه جونم در قالب یه پست و چند سطر نمیگنجه
ممنون از لطف بی پایانت
دلم میخواد دارم فکر میکنم که چکار میتونم براش انجام بدم اما مغزم داشت میپکید به همین دلیل فکرم رو رها کردم
سعی میکنم نازنین

رعنا شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:10 ق.ظ http://rahna.blogsky.com

کاش واقعیتها رو میدید / میدیدیم ..
امیدوارم مشکلش حل شه
امیدوارم .

باید پرده ای که جلوی دیدمون رو گرفته کنار بزنیم
من هم امیدوارم عزیزم ممنون

پونه صادقی شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 ق.ظ

نفهمیدم اصلا به پست قبلی ارتباط مند است؟؟؟؟

نه خیلی پونه خوبم نه

خودت چطوری؟ سمینار خوش گذشت؟

مامان سارا شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ق.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

امیدوارم نوشته ات به هر کس برمیگرده روزهای بهتری رو سپری کنه

ممنون از امیدتون عزیز دلم
من هم این آرزوی قلبیمه سارا جانم

غرولند شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ب.ظ http://arashaminzadeh.blogfa.com

یه وقتایی کاری از دست آدم بر نمیاد .
بر نمیاد اما وضیفه ی حمایتی داره .
اونوقت باید وارد عمل بشه هرچند از ناتوانیش در تغییر دادن شرایط ناراحته .

درست متوجه شدید دقیقا حرفم همین بود
ناراحت نه آرش خان عاجز . میدونید وقتی یک نفر نمیخواد به خودش کمک کنه و مدام خودش رو گول میزنه و دلخوش میکنه و نمیخواد حقیقت رو قبول کنه چی؟ وقتی نمیدونه داره چه بلایی سرش میاد و تو میدونی دیر یا زود اون چیزی رو که از رخ دادنش ترسان بود رخ میده اونوقت خیلی بار مسئولیتت سنگین تر میشه...نمیشه حرفای کلیشه ای زد و نمیشه بهش شوک داد ... سخته خیلی سخته

شازده کوچولو شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

براش دعا می کنم رها جونم

ممنون از لطفت میثای نازنینم

مامانگار شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ

سلام رهاجانم...
...بیا یه جور دیگه ببینیمش...
...زندگی همین چاله چوله هاییه که باید گاهی پرش کنیم و گاهی از روش بپریم...که بعضی وقتها موقع پریدن سقوط میکنیم توش...و باز باید بلند بشیم...و دوباره....
...پس منتظر هر چیزی باید بود..
...امیدوارم قدرت تحمل و پذیرش مون بالاتر بره...

به روی ماه شما عزیزم
من خیلی امیدوارم که این داستان قهرمان قربانی شده شرایطش بتونه باز خودش رو پیدا کنه . فقط امیدوارم .
ممنون از دلگرمی های خیلی خوبتون

همستر آنارشیست دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:13 ب.ظ http://www.anarshist-hamster.blogsky.com

خیلی زجر آوره وقتی بخوای کمک کنی اما نتونی هیچکاری ازت بر نیاد هیچی فقط بتونی دعا کنی که البته دعا هم کم نیست اما میدونی راضیت نمیکنه

منتظر یه حرکتی یه عکس العمل ساخت یه بارقه ی امید اما میخکوب شدی به زمین هیچکاری از دستت بر نمیاد

خیلی شکسته میشی بهت برمیخوره آره این واقا استیصاله

بله دقیقا
یا میتونی و تاثیر میذاری یا که باید بشینی و ببینی چطوری روندش طی میشه
ممنون همستر عزیز

دختری از یک شهر دور سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:19 ق.ظ http://denizlove.blogsky.com/

اخ که میدونم چی میگی...
نمیتونی حرفی بگی نمیتونی کاری براش کنی...
میترسی بگی فکر کنه داری نصیحتش میکنی...
خیلی حس بدیه...

بله عزیز دلم مثل شمشیر دو لبه است انگار

همستر آنارشیست چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:35 ق.ظ

به روزم رها بانو
و دوست دارم نظرتون رو بدونم
خوشحال میشم سر بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد