adjustment bureau!


یادمه قدیمها مامان بزرگ میگفت کاش میتونستم پیشونی نوشتم رو عوض کنم. تصور کنید که لایه ای از پوست پیشانی را برداریم و نوشته های روی آن را پاک کرده و آنچه را خودمان دلمان میخواهد بنویسیم و سپس پوست را به جای خود برگردانیم!
شما تصور کنید که مرکزی هست در کائنات و فقط تو کار پیشونی نوشت و تقدیر و قسمت و اینهاست. این مرکز کلی نیروی کار داره، یک عده آقای اتو کشیده با کت و شلوارهای هماهنگ و کروات زده. در اینجا مقصد زندگی هر کس مشخصه هر کدوم از پرسنل، یک کتاب دارند که البته یک کتاب معمولی نیست. در این کتاب روند کنونی زندگی هر آدمی در قالب یکسری خط و خطوط شبیه  بلوک دیاگرام مشخص شده و مثل یک موقعیت یاب عمل میکنه. یعنی سیر حرکتی او کامل مشخص شده. همه آدم ها پرونده ای دارند که در این پرونده کل اطلاعاتشون موجود هست. از طرفی کسانی که در این مجموعه کار میکنند طی یک کار تیمی رخدادهایی رو که برای اشخاص قراره که اتفاق بیفته مدیریت میکنند! خیلی نرم و غیر محسوس طوری که همه چی طبیعی به نظر برسه... خیلی اتفاقی و عادی.
حالا اگه کسی بخواد سرنوشتش اون جور که تعیین شده نباشه و شدیدا بخواد باهاش مبارزه کنه چی؟ به عنوان مثال به کسی که علاقه شدیدی به سیاست داره و نامزد مجلس سنا شده گفته بشه که تو باید از دختر مورد علاقه ات دور بشی و به هیچ عنوان نباید ببینیش. این آینده تو رو تباه میکنه تو میتونی رییس جمهور ایالت متحده بشی. این آدم هم مصرانه با این مبارزه میکنه تا...

اینها همه پیش درامدی بود برای اینکه کمی در مورد فیلم  adjustment bureau یا به عبارتی دیوان محاسبات بنویسم.


این فیلم محصول 2011 و به کارگردانی جرج نولفی است که مت دیمون و امیلی بلانت در اون به عنوان هنرپیشه های اصلی نقش آفرینی میکنند.

دیوید نوریس در نیویورک به دنبال پیروزی در انتخاب سنا هست که در همین گیر و دار با یک رقصنده باله به نام الیز آشنا میشه که اتفاقا در روند پیشرفتش در انتخابات براش مفید هست.


اما همون آدم هایی که قراره دیوید و الیز رو در مسیر سرنوشت محتومشون نگه دارند به او هشدار میدهند که باید از او و عشقش دوری کنه اما این آتش عشق را در او شعله ور تر میکنه.

طوری که بعد از گم کردن عشقش به مدت سه سال مدام از یک مسیر با اتوبوس به محل کارش میرفته تا بلکه در اون شهر شلوغ بتونه او را ببیند و بالاخره میبینه و هر کاری رو که نباید طبق قانون انجام میشده انجام میده.


حتی به او هشدار داده میشه که با الیز بودن، او را نیز در زندگی عقب میندازه و به زندگیش لطمه میخوره. این برای مدتی آن دو را از هم جدا میکنه اما بالاخره دیوید سعی میکنه که به اون کششی که بین خودش و عشقش هست باور بیاره و با تمام وجودش با همه اون مجموعه در بیفته. اینگونه است که فقط باید رئیس بزرگ مداخله کنه که...

فیلم از همون ابتدا گیرایی داره و بازی قوی مت دیمون مثل خیلی از موارد دیگه شما رو مجذوب میکنه. در صحنه هایی از فیلم ممکنه به یاد فیلم زیبای "شهر فرشتگان بیفتید" اما این برای خود من یه حس گذرا بود. تو فیلم شهر فرشتگان تکلیف شما مشخصه که با یک عده فرشته طرف هستی ولی در اینجا شما با آدم هایی مواجه میشی که فرابشری عمل میکنند. با کلاهشون از در عبور میکنند و این درها اونها رو به مکان های خاص میبرند. نمیدونم اگه درست گفته باشم و اونها به واقع یک عده آدم باشند. اما در کل فیلمی است که به نظر من به دیدنش می ارزه. شما رو تا انتها با خودش همراه میکنه و خوش ساخته. شاهد بازیهای خوبی هم در فیلم خواهید بود.

در ادامه مطالب نقدی از این فیلم رو که پیدا کردم براتون میذارم تا اگه بیشتر دوست داشتید در کنه فیلم وارد بشید بخونیدش.

دیوان محاسبات براساس داستان کوتاهی به قلم فیلیپ کی دیک نوشته شده است. فیلیپ دیک از جمله نویسندگان توانایی است که هالیوود بسیار به او مدیون خواهد بود چرا که فیلمهایی مهمی در هالیوود براساس داستانهای وی ساخته شده است؛ از جمله شاهکارهای فیلیپ دیک می توان به داستان " آیا روبات ها خواب گوسفند برقی می بینند ؟ " اشاره کرد که یکی از بهترین فیلمهای ژانر علمی تخیلی هالیوود یعنی، بلد رانر ، براساس آن ساخته شد. از دیگر داستانهای فیلیپ دیک می توان به گزارش اقلیت ( که اسپیلبرگ آن را با همین نام به فیلم تبدیل کرد ) ، ما می توانیم آن را برایتان یکجا بخاطر بیاوریم ( که براساس آن فیلم یادآوری مطلق با بازی آرنولد شوارتزنگر ساخته شده ) و یک اسکنر تاریک نگر ( فیلم-انیمیشنی با نامی مشابه از روی این داستان ساخته شد ) اشاره کرد.
 دیوان محاسبات نیز داستان کوتاهی بود که اولین بار در سال 1954 در مجله علمی تخیلی اوربیت منتشر شد و مانند بسیاری دیگر از نوشته های دیک، مورد توجه قرار گرفت. دیوان محاسبات با حال و هوایی فانتزی داستانی را روایت می کند که در آن انسانها به دنبال شکل دادن به سرنوشت خود هستند و اگر آنها برای چیزهایی که دوست دارند تلاش نکنند، گرفتار اهل غیبی می شوند که  آنها را به سرنوشت مجهولی هدایت خواهند کرد !. چند سال پیش نیز فیلمی در ایران به نام عروس خوشقدم ساخته شد که به نوعی داستانش را از همین " دیوان محاسبات " الهام گرفته بود و در آن اهل غیب شخصیت ها را هدایت می کردند. البته عروس خوشقدم فیلم چندان قابل اعتنایی نبود اما در مقایسه با کمدی های امروز ایران حکم بورات در مقابل کیک آمریکایی را داشت!


دیوید نوریس ( مت دایمون )  سیاستمداریی نیویورکی است که قصد دارد تا در انتخابات آتی مجلس سنای آمریکا شرکت کند. نوریس در خلال یکی از سخنرانی های انتخاباتی اش، در هتل محل اقامتش به صورت اتفاقی با یک بالرین زیبا به نام الیس ( امیلی بلانت ) آشنا می شود. الیس به دیوید می گوید که باید در سخنرانی هایش صداقت بیشتری داشته باشد و از مسائل جدیدتری صحبت کند! دیوید بعد از صحبت با الیس احساس می کند که این همان دختری است که در رویاهایش به آن فکر می کرده؛ بنابراین دیوید در هنگام ترک الیس برای سخنرانی اش، شماره خودش را به او می دهد. این دو بعد از مدتی به  یکدیگر علاقه مند می شوند اما در این میان ناگهان سر و کله افرادی پیدا می شود که خواهان جدایی این دو هستند و به انواع و اقسام روشها برای جدایی این دو نیز متوسل می شوند و...

دیوان محاسبات فیلمی با ضرباهنگ بسیار سریع است که تماشاگر را به شدت در میان داستان فانتزی خودش غرق می کند. اما متاسفانه این ضرباهنگ سریع بجای اینکه در یک ژانر مشخص استفاده شود، در مجموعه ای از ژانرهای مختلف ادغام شده است  که سبب شده تا ارزشهای فیلم تا حدود زیادی از بین برود. شما در دیوان محاسبات همانطور که شرح خواهم داد، دقیقا نمی دانید که با چه چیزی طرف خواهید بود!.

این فیلم یک داستان عاشقانه را به زیبایی به تصویر کشیده است؛ امیلی بلانت و مت دایمون به واسطه شیمی عالی که بینشان شکل گرفته، توانسته اند به خوبی تماشاگران را از بازی هایشان راضی کنند. رابطه عاطفی میان این دو باور پذیر از آب درآمده و مشکلی برای تماشاگر ایجاد نمی کند اما مشکلی که وجود دارد این است که رابطه عاشقانه آنها  در اواسط  فیلم رنگ باخته و تبدیل به تریلر می شود. فیلم زمانی که تریلر می شود، ضرباهنگ سریع و حرکت دوربین که به سبک  " دوربین در دست " فیلمبرداری شده بسیار چشم نواز است و به تماشاگر اجازه نمی دهد تا نفسی تازه کند. جان تول که از جمله بهترین فیلمبرداران هالیوود به شمار می آید، در دیوان محاسبات شاهکار به خرج داده و سکانسهای خیابان را با ظرافتی مثال زدنی و با ضرباهنگی شلاقی به تصویر کشیده است اما حیف که این هم موقتی است!. دیوان محاسبات در تمام ژانرهایی که به آن وارد شده موفق عمل کرده اما گویا نکته ای را از یاد برده و آن اینکه مدت زمان  99 دقیقه ایی فیلم کوتاه تر از آن است که بتوان فانتزی، رومانس و تریلر و بعضا اکشن را همزمان در آن پرورش داد.

دیوان محاسبات با اینکه الهام گرفته از یکی از بهترین داستانهای فیلیپ دیک است اما به هیچ وجه نتوانسته توازن را در برگردان سینمایی آن رعایت کند و بدون شک عدم تجربه نولفی در فیلمسازی نقش بسزایی در ضعف فیلم داشته است .


دیوان محاسبات اولین تجربه کارگردانی جورج نولفی به شمار می آید؛ نولفی در سالهای گذشته نویسنده فیلمهای مهمی از جمله دوازده یار اوشناتمام حجت بورن بوده است. بنظر می رسد آخرین تجربه نویسندگی نولفی یعنی اتمام حجت بورن که مت دایمون در آن حضور داشت سبب شده تا وی دایمون را برای بازی در نقش دیوید موریس برگزیند و انصافا هم دایمون انتخاب مناسبی برای نقش دیوید موریس بوده اما همانطور که گفتم متاسفانه نولفی به علت کم تجربگی نتوانسته دیوان محاسبات را منسجم بسازد. عدم تمرکز نولفی در پرداخت داستان و جهش های ژانری ایی! او سبب شده تا تماشاگر تکلیف خود را نداند و در پایان فیلم هم با سوالات بی شمار  سالن سینما را ترک کند.

خوشبختانه مت دایمون کماکان پرانرژی هست و می تواند به تنهایی یک فیلم را نجات دهد. البته به نظر می رسد دایمون برای بازی در این فیلم مشقت زیادی کشیده چراکه در تمام صحنه ها به نوعی در حال دویدن است و حتی از زمانی که در سه گانه بورن حضور یافته بود، بیشتر می دود! روی هم رفته مت دایمون در دیوان محاسبات خوش درخشیده و اجازه نمی دهد تا تماشاگر اجازه فکر کردن به ضعف های فیلمنامه ( از جمله اینکه قدرت ماورای طبیعی مردان کلاه به سر به واقع چیست؟ )  را داشته باشد. در کنار دایمون ، امیلی بلانت دوست داشتنی قرار دارد. بلانت در نقش الیس، معشوقه دیوید، بازی خوب و روانی به نمایش گذاشته است و در صحنه های تعقیب و گریز نیز همپای دایمون می دود!. در مجموع بازی های فیلم دیوان محاسبات کم نقص است.

دیوان محاسبات متاسفانه برخلاف انتظارم آشفته بود و علی رغم تمام ویژگی های مثبت فنی ایی که دارد نمی تواند تماشاگر را راضی نگه دارد. فیلمی که در آن بازی ها خوب ، فیلمبرداری کم نظیر ، و فضاسازی به خوبی شکل گرفته باشد اما مشکل جهش ژانری! داشته باشد کم پیدا می شود که دیوان محاسبات یکی از آنهاست.

منتقد : میثم کریمی
http://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/440-the-adjustment-bureau

نظرات 13 + ارسال نظر
شازده کوچولو یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

مرسی رها جون از پیشنهادت
حتما فیلمشو می گیریم
حسابی مشتاق شدم

حتما ببینش میثای عزیزم

ممنون از توجهت

افروز دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام خواهری مرسی برای معرفی فیلم

جان دلم
به روی ماهت
قابلی نداشت عزیزم

مداد رنگی دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 04:41 ب.ظ http://manui.blogsky.com/

بایـــــــــــــــــــــد خیلـــــــــــــــی جالب باشه

حتما... گفتم که به دیدنش میارزه

جلسه رسمیست سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ق.ظ http://jalase-rasmist.blogsky.com

سلام عزیزم
اون دو تا فیلمی که گفتی رو دیدم
اما این یکی رو نه
باید ببینمش
مرسی

به به
چه خوب از فیلمهای خوبی بودند که دیده ام
ببین گفتم که به دیدنش میارزه شاید به پر مغزی اونهای دیگه نباشه اما خوب خوبه

رعنا سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ق.ظ http://rahna.blogsky.com

بعد از امتحانات میانترمم این رو هم میزارم جزء فیلمایی که باید ببینمش ..
مرسی از معرفیت رهای عزیزم .

خدایم رعنا جون ما تو امتحان های میان ترم و پایان ترم و همیشه و همیشه موفق باشه

قابلی نداشت امیدوارم خوشت بیاد عزیزم

همستر آنارشیست سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ق.ظ http://anarshist-hamster.blogsky.com/

تو دانشگاه هرکی فیلم میخواد میاد سراغ من

اساسا فیلم های خوب و تحسین شده رو میبینم

به جون خودم سه خط اول پست رو خوندم یاد این فیلم افتاد سه ماه پیش دیدم

واقعا زیباست و این که اراده ی انسان بر هر چیزی مقدمه

منون از این پست زیبا رها بانوی عزیز

فیلم ها my sassy girl و note book رو بهتون پیشنهاد میکنم

دم شما هم گرم همستر جان
من هم ...پس بزن قدش ... پس من هم واجب شد که بیام سراغت
آره تداعی کننده شه
من هم موافقم
خوشحالم که مورد پسندت بود
notebook رو دیدم اما اون یکی رو خواهم دید ممنون باز هم

دخترشرقی سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:09 ب.ظ

ایشالله از خرداد ماه میشینم و همه فیلمهایی که گفتی نیگا میکنم.
مرسی عزیزم
با بهترین آرزوها

حالا چرا خرداد دختر ؟ میشه بگی؟
تو اصلا از اولش هم فیلم زیاد دوست نداشتی خرداد هم بهونه است فکر میکنی نمیاد ...آ...آ...آ .....خرداد هم میبینیمت

مداد رنگی چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:24 ب.ظ http://manui.blogsky.com/

وووووووووووووووووواوووووووووووووووووو
خیلی جالب بود دخترررررررررررررررررررررررررررررررررر

وووووووووووووووو

خوبه که خوشت اومد

صالی چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:16 ب.ظ http://afsonkhanomi.blogfa.com

درباره فیلم خوب توضیح دادی
آدم جذب میشه دلش می خواد فیلم رو ببینه

ممنون صالی جان
خوب بفرمایید ببینید ... ما خوشحال میشم

پونه صادقی پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ

مرسی که خودت تنهایی لذت نمیبری بقیه رو هم تو دانسته هات شریک میکنی.

مرسی عزیزم
پونه جان خیلی لطف داری

امیلی شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ http://myimagination.mihanblog.com

سلام! اتفاقا من تبلیغ این فیلمو که دیدم خیلی مشتاق شدم حتما ببینمش! مخصوصا که از هنرپیشه هاش هم خوشم میاد ، سوژه داستانش هم که جالبه

ببینش دیگه امیلی معطل چی هستی؟

ترنج یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ http://toranj90.blogsky.com/

رها جانم سلام خوبی؟
من این فیلم را دارم اما هنوز فرصت نکردم که ببینمش و علت اصلیش نداشتن کیفیت عالیه با اینکه من کلی در موردش خوندم و آنونسشو دیده بودم اما وقتی فیلم را توی دستگاه گذاشتم و دیدم چقدر بی کیفیته تموم اون شوقم برای دیدن به فنا رفت

عزییییزم تو خوبی مامان جونی ؟

آخی پرده ایه حتما اتفاقا کیفیت مهمه خیلی
با کیفیتش رو که پیر اوردی حتما ببین ترنجی جان تا نی نی نیومده

همستر آنارشیست یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:27 ب.ظ http://www.anarshist-hamster.blogsky.com

نوت بوک رو بارها بارها دیدم

با اینکه پایان کلیشه و تکراری ای داشت اما نمیدونم چرا این کلیشه دلم رو نزد


خیلی زیباست قشنگ ترین درامیه که تا حالا دیدم


راستی به روزم رها بانو

آره راست میگی خوب به خاطر اینکه سکانس های به یاد ماندنی و زیبا زیاد داره یکی همون رقصیدنشون شب توی خیابون... خیلی هست خیلی

میام پیشت عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد