شیطان!


مدتیه که بد جوری دلم یه بحث چالش برانگیز میخواد. یادش بخیر با دوستم که قبلا ازش گفته بودم چقدر چلنج نه ببخشید چالش میکردیم. گاهی تا دیر وقت بیدار میموندیم و در یک زمینه خاص از مذهب تا فلسفه و سیاست بگیر تا موضوع های اجتماعی و خونوادگی بحث میکردیم. کمتر کسی پیدا شده تو زندگیم که اینقدر راحت و گسترده با هم بتونیم صحبت کنیم.

الان هم دلم میخواد یه بحثی رو اینجا مطرح کنم که ممکنه گاهی ذهن برخی از آشما رو به خودش مشغول کرده باشه و برخی شاید هیچوقت بهش فکر نکرده باشند. عده ای هم دلشون نمیخواد حتی بحثی هم که در موردش میشه رو بشنوند و یا مطلبی در موردش بخونند. در هر صورت این موضوع هم در جای خودش به نظرم خیلی جای بحث داره.

چقدر در مورد واژه «شیطان» عمیق فکر کردید؟ آهان شیطان! همون فرشته ای که به انسان سجده نکرد. ؛ همون موسیو شیطان افسانه آفرینش؛ همون که هر کار ناشایستی آدم انجام داد و کماکان انجام میده زیر سر فریب های اونه! همون فرشته نافرمانی که به پروردگار قول داده که لحظه ای از فریب بندگانش غافل نشه. همون فرشته آتش. آیا این داستانهایی که ما در موردش شنیدیم واقعیت داره؟ اصلا این اهریمن پلید دقیقا کیه؟


یادمه یکی از پست های مسافرکوچولویی کیامهر عنوانش این بود: «مسافر کوچولو و مقوله شیطان». البته من به صورت کلی یادم بود که کیامهر یه همچین پستی داشت دیشب که بی خوابی زده بود به سرم گشتم لینکش رو پیدا کردم گذاشتم اینجا و عنوان دقیقش رو هم نوشتم. همون موقع که پست کیامهر رو خوندم به صرافت نوشتن این پست افتادم که تا امروز به تعویق افتاد.





تا بحال براتون پیش اومده که فکر کنید اصلا واقعیتی به نام شیطان وجود نداره و ساخته ذهن بشره؟ که پروردگار لزومی نداره در کنار وجود لایزالش بیاد و یه فرشته وسوسه گر رو خلق کنه که بندگانش رو گمراه کنه؟ یا که نه واقعیت وجودی شیطان اثبات شده و بندگان خدا هم باید در طول زندگیشون مدام باهاش دست و پنجه نرم کنند؟ و کنترل گر ذات وسوسه کننده درون آدم ها دست شیطان ملعونه؟ واقعا خدا شیطان رو لعنت کرده ؟ خدا مخلوقش رو لعنت میکنه؟

یکی از افرادی که خیلی این سئوال ها براش مهم بود و مدام در درون ذهن کاوشگرش به این مسئله پرداخته در این مورد یک مقاله ای نوشته که به من لطف کردند و اجازه دادند ازش استفاده کنم. قبلا از ایشون صحبت کرده بودم و در دو تا از مطالبم از نوشته هاشون استفاده کرده بودم. از آقای جعفریان سخن میگویم. 

دلم میخواد اگه قدم رنجه کردید و تشریف آوردید به سایه سار و هم اکنون مشغول مطالعه این مطلب هستید این نوشته رو بخونید و اگه در حوصله تون نمیگنجه و فرصتش رو ندارید لطفا هر چند مختصر نظرتون رو برام در مورد این موضوع بنویسید. برام مهمه که نظر دوستانم رو بدونم. واقعا برام ارزشمنده.


این هم عین نوشته ایشون بی هیچ کم و کاستی:


رابطه خدا با شیطان

اگر خداوند خیر مطلق است پس نمی تواند خالق شیطان باشد و اگر شیطان مخلوق خدا نیست و شر مطلق نیز هست پس هیچ ارتباطی با خدا ندارد یعنی جایی که خدا هست شیطان نیست و جایی که شیطان هست خدا نیست .

توصیف خدا و رابطه اش با انسان

خدا همه جا است ، همه عالم وجود غرق در وجود خدا است ، خدا مانند هوا است که بین همه فضا پراکنده است بدون هوا زندگی ما بدون معنی می شود و کل هستی ما نابود می شود . خدا را می شود به همان هوا که باعث پیدایش رابطه ی بین تمام ذرات کائنات می شود توصیف کرد . نمی دانم چگونه بگویم شاید توصیف خدا به صورت هوا درست نباشد ولی خدا تمام فضای خالی بین هستی را تا انتهای آن ستاره که میلیون ها سال نوری با ما فاصله دارد پر کرده است .

این خدا نبودنش باعث نابود شدن تمام هستی و انسان می شود از وجود انسان بی نیاز است و انسان نیز بی نیاز از وجود او چرا که اگر خدا نباشد دیگر هستی وجود ندارد که دیگر در مورد آن از خدا کمک بخواهیم .

شاید بتوان گفت خدا از جنس فکر و اندیشه است فکر و اندیشه ما قابل لمس کردن نیست اما وجود دارد خدا از جنس شعور است این شعور تمام فضای هستی را پر کرده و کل کائنات در آن شناور هستند . هر لحظه وجود انسان بستگی به وجود خدا دارد اگر یک لحظه خدا نباشد مانند این است که تمام قوانین کائنات( تا دور دست ترین ستاره ) یک باره نابود شود و هم چیز از هم متلاشی شود .

این خدا است که ارتباط کوچک ترین ذره را با ذره ای دیگر برقرار می کند و درپرتر وجود او کل هستی معنا می یابد .

این خدا که از جنس شعور است انسانی می آفریند و استعداد خدا شدن (شعور محض)رادر اومی دمد و اعلام می کند انسان می تواند (توانایی آن را دارد) به خدا برسد یعنی به شعور کامل برسد وخدا شود یعنی در واقع تمام وجودش شعور شود و از جنس خدا شود . و خدا علام می کند هدفش از آفرینش انسان همین است وبس و این در صورتی ممکن است (به خدا رسیدن ،شعور محض) که انسان از تمام ذهنش استفاده کند و هر عملی را با شعور خودش انجام دهد و مسئولیت آن را نیز بپذیرد نه آنکه از گفته ها و تاثیر دیگران دست به عمل بزند .

به عبارت بهتر هدف نهائی خدااز آفرینش انسان این است که انسان خودش اندیشه کند و درک کند . خودش، خودش را راهنمائی کند بدون کمک هیچ بتی راه را پیدا کند یعنی انسان کامل شدن.

چند سال پیش ، فکر می کدم سال 76 یا 77 بود که دو مطلب را بطور جداگانه روی یک کاغذ نوشتم درباره ی شیطان بود و دیگری درباره ی خدا. آن موقع این دو مطلب هیچ ربطی به هم نداشت ولی امروز علاوه بر اینکه می خواهم آن دو را به هم پیوند بزنم همچنین می خواهم چیزهایی به آن اضافه کنم .

در نوشته ی اول وجود شیطان را رد کرده بودم زیرا شیطان نمی تواند از خدا که وجودش خیر مطلق است ساطع شود و اگر شیطان از وجود خدا نباشد آنگاه باید قبول کنیم که او قدرتی مستقل از خدا است و این نیز با وجود خدایی که همه ی هستی از اوست مغایرت دارد .

مطلب دوم توصیف خدا بود که من خدا را بصورت شعوری که تمام هستی در آن جای گرفته است معرفی کرده بودم و البته آن روز هیچ خبری نداشتم که در قرن هفدهم اسپینوزا نیز همین مطلب را گفته بود وبه کفر و الحاد متهم شده بود من فقط با تفکر خودم به این نتیجه رسیده بودم .

در هر حال امروز در اثر مطالعه و تفکر بیشتر به این حقیقت رسیدم که نظرم درباره ی شیطان کاملاً درست است واصلا چیزی به عنوان شیطان وجود ندارد اگر چه قبلاً این مطلب را با شک و تردید گفته بودم ولی حالا با ایمان بیشتری می گویم آنچه که ما بعنوان شیطان  می شناسیم ،در واقع شیطان نیست بلکه حوادث بدی است که ما بر اثر عدم اجرای قوانین حاکم بر هستی بوجود می آوریم . همان قوانینی که آن شعور بوسیله آن این جهان را اداره   می کند ،شاید هم بهتر باشد بجای گفتن عدم رعایت قوانین بگویم قوانینی که مغایر با زندگی است. یعنی مثلاً یک قانون وجود دارد رفتار از روی راستی موجب آرامش می شود و رفتار از سر دروغ موجب ناراحتی ، حال اگر ما قانون دوم را به کار بکار بستیم وقتی دچار ناراحتی شدیم می گوییم شیطان این کار را کرد . در واقع این شیطان نیست که باعث ناراحتی می شود این عدم شناخت ما از جهان هستی است که ناراحتی بوجود می آورد . همچنین می خواهم اضافه کنم قائل شدن به وجود شیطان یعنی دو گانه پرستی یعنی هم زمان دو قدرت را حاکم بر جهان هستی دانستن ، یکی رااحمقانه بزرگ کردن تا جائیکه از شدت بزرگی او را کوچک می کنیم واز او انتظار داریم در یک لحظه تمام قوانین را زیر پا بگذارد و خواسته ما را بر خلاف قوانین خودش اجرا کند و در مقابل آن هم احمقانه یکی را کوچک و پست می کنیم ولی کسی از ما نمی پرسد اگر شیطان پست و حقیر است پس چگونه است که این قدر قدرت دارد و ... .

بنظرم این دوگانه پرستی است و من تاکنون هیچ دین توحیدی یعنی یکتا پرستی ندیده ام ، شاید هم باشد ولی من از آن بی خبرم . همچنین اعتقاد دارم آنچه که امروز از تمام ادیان بخصوص اسلام برداشت می شود مخالف ذات حقیقی آن است و حقیقت را وارانه جلوه می دهد که البته بحث در این مورد از حوصله این کاغذ خارج است . البته امیدوارم روزی فرصت آن پیش بیاید تا من آنچه را که از اسلام درک کرده ام  در قالب همان همان چیزی که گفته ام بیان کنم و آن را ثابت کنم . هرچند بارها و بارها آن را در بحث های شفاهی گفته ام ولی هرگز فرصت نیافته ام که آنها را بنویسم،هرچند که لارم میدانم آنها را بنویسم  تا هرکس که خواست پاسخ آن را بنویسد زیرا در بحث های شفاهی بسیار راحت تر می توان مغلطه وسفطه کرد .                                                     

 

جمعه 12/10/82

تهران

                  

نظرات 22 + ارسال نظر
زیتون جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:31 ب.ظ http://zatun3013.persianblog.ir

شرمطلق درجهان وجودندارد شیطان برای خودش خیراست
شرنسبی متحجرین شیطان صفت هستند باکارهاشون همیشه جنجالی ترین بحث های اجتماعی رارقم میزنند به این ادرس برو
http://ashkemah.blogsky.com/1390/04/03/post-83/

این چیزیه که عنوان میشه ... شر مطلق
شما که گفتی شر مطلق وجود نداره پس؟ ...

کورش تمدن جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
پستتون رو خوندم
خوب بود و فکر آدم رو مشغول میکنه
من به اینکه شیطان موجودی هست که وجود خارجی داره اعتقادی ندارم
به نظر من شیطان تو اندیشه همه ما هست.چیزیه که اشتباهاتمون رو به اون منتسب میکنیم و خودمون رو کنار میکشیم
تو وجود همه مون هم خدا هست هم شیطان٬هم خوبی هست هم بدی٬هم خیر هست هم شر
بستگی به خودمون داره که کدوم رو مسلط کنیم

سلام به شما
چیزی که اشتباهاتمون رو به اون منتسب میکنیم ( همون داستان گول زدن شیطان) من هم معتقدم که همه چیز مطلق نیست.
ممنون کورش

ندا شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ق.ظ http://lore.blogsky.com

سلام دوست دارم اینجا کتاب رنج های شیطان رو بهتون معرفی کنم. متاسفانه الان اسم نویسنده اش ت وخاطرم نیست حتما پیدا میکنم و میام میگم بهتون.
بی نظیره.الان وقت ندارم ولی حتما سرم خلوت شد میام یه خلاصه ازش ر میتعریفم

رنج های شیطان... ممنون میشم
منتظرم ...

امیرحسین... شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ http://afrand.blogfa.com

این تعریف دوستتون کمی مشکل داشت
اول اینکه شر مطلق نداریم و شیطان هم شر مطلق نیست همانطور که سابقه چندین هزار سال عبادت خدا را داشت
و به غیر از مخلوقات خدا چیز دیگری نداریم که به خدا منتسب نکنیم
و دیگر اینکه خدا را هم نمیشه به چیز دیگری تشبیه کرد و مثال مثل هوا آورد
و نه خدا و نه شیطان هیچکدام در جسم ما نیستند. شیطان گاهی در فکر ما رخنه می کند

اما امیر حسین شیطان کماکان سمبل شره اینطور نیست؟ بدترین خصوصیات بشر رو خصوصیات شیطانی میگن.
فکر میکنیم در مورد خدا ذکر وجود مطلق بی مثال بهتر باشه
پس شما فکر میکنی شیطان تو جریان هستی تاثیر داره؟‌
ممنون امیر حسین از توجهت

میلاد شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:17 ب.ظ

سلام رها خانم

خیلی پستتون درگیرم کرد

سعی میکنم به دوتا از دوستای خوبم که اهل مطالعه ان و میدونم نگاه دینیشونم عمیقه بگم بیان پست بخونن و نظرشونو بگن

خودمم سعی میکنم خوب درموردش اول فکر کنم و بعد نظر بدم ، نمیتونم الان بعد از خوندن صریح نظرمو بگم
فقط میتونم بگم اعتقاد قلبی و دینیم اینکه شیطان وجود خارجی داره اما این دوستمون یه عدله زیبا اوردن که اونم اینکه اگه خدا خیر مطلق وجود شیطان به عنوان شر مطلق که افریده ایشون هست ایجاد تناقض میکنه و به این ترتیب وجود شیطان رد کردن
البته منم مثل امیرحسین متعقدم شیطان شر مطلق نبوده ،مخصوصا فعل گذشته بکار میبرم چون شیطان از مقربان درگاه خدا بوده و بعد نفرین شده ی خدا میشه پس شاید بشه این استدلالم کرد که شیطان چون از جنیان بوده و همونطور که در ایات قران اومده جنیان هم همچون انسان دارای اختیار هستن پس حق انتخاب داشته و به همین دلیل این راه انتخاب کرده
اینو میخوام بگم در واقع این آفریده خاص خداهم مثل سایر آفریدگان خدا خلق شده اما انتخابش اونرو نفرین شده قرار داده
البته نفرین شده به این معنا که خدا از درگاهش اخراج کرد و شیطان خطاب کرد که به من فرصت بده که تا دمی که این دنیاهست انسان را از راه بدر کنم و خدا چنین فرصتی بهش داد

حالا با این اوصاف از دید من شیطانم از روز اول شر خلق نشده بلکه مثل سایر مخلوقات خدا افریده شده و این انتخابش و راهشه که اونو تبدیل کرده به مظهر شر جهان هستی

بازم سعی میکنم فکر کنم،مطالعه کنم و بعد نظر قطعیمو بگم

ممنونم رها خانم بابت پست زیبا و عمیقتون

ممنون میلاد جان که اومدی ونظرت رو گفتی و توجه کردی. منتظرم که باز هم اگه دوست داشتی بیای

باز هم میگم میلاد در تعاریف از شیطان بعنوان شر مطلق یاد میشه. درسته که یه زمانی مقرب درگاه بوده اما بعدش که نافرمانی میکنه خوب منشا شر میشه غیر از اینه؟
اما من میخواستم نظرتون رو در این مورد بدونم که واقعیتی به نام شیطان وجود داره یا که نه. غیرا ز اون مطالبی که همیشه شنیدیم و حتی تو کتاب آسمانی ما نوشته شده اگه خودت بخوای فکر کنی بدون توجه به اینها آیا با عقل و منطق خودت این موجود وجود خارجی داره و صرفا کارش وسوسه ما آدم هاست؟

تیراژه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام
به گمانم اولین باره که برای وبلاگتون کامنت میذارم
و بی احازه لینکتون هم میکنم
خدا ..خیر مطلق ...شیطان.. شر مطلق...عجب واژه های سنگینی...
خدا ما را آفریده که خدا شویم؟...که چی بشه؟
و اگر شیطان فرشته بوده و فرشتگان عری از سرکشی پس این یاغیگری افسانه ای شیطان چطور توجیح میشود...؟
بحث سر این پست و این مطالب ارزشمند نیست ولی این بحث سنگین تر از آن است که بشود در این قالب به آن پرداخت.
راستش به نظر من بدون بررسی دو واژه ی "اختیار" و "جبر" سخن فرسایی در این باب مفهومی ندارد..
شرمنده ام برای این کامنت بلند و صریح..
دروغ چرا..!...بینهایت از اینکه به جای بحث های گل و بلبلی چشمم به حمال وب نازنینتان روشن شد خوشحالم.

خوش اومدی تیراژه جان
خواهش میکنم من قبلا بی اجازه این کار رو کرده بودم.

بله حق با شماست این سئوالهای شما هم بجا
دقیقا یه پست شاید کفایت نکنه عزیزم اما خوب همینکه کمی خواننده رو به فکر وامیداره برای من ارزشمنده. منظور موافق یا مخالف بودن با نظر آقای جعفریان و نظر من (که البته به ایشون نزدیکه) نیست. مهم وجود یا عدم وجود شیطان هم نیست. مهم یه بحث دور همیه و آگاه شدن از افکار دوستان که خیلی برای من با ارزشه جدا دوست دارم بدونم.
ممنون تیراژه عزیز که اومدی و نظرت رو گفتی

تیراژه شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:07 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

چند تا غلط املایی فاحش تو کامنت بالا دارم...بزرگواری کنید و ببخشید...حیف که دیگر این ها را نمیتوانم بندازم گردن شیطان و وسوسه هایش!!! حیف..!

فدای سرت عزیزم

مهدی پژوم یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام دوست خوب...
بنده ابتدا مدعای ام را درباره بحث شما مطرح می کن ام و سپس به بحث می پردازم و نقد مقاله ای که نقل کرده اید...
شیطان وجود دارد و به تصریح آیات قرآن کریم اولا از مرتبه اجنه است و نه فرشته گان و دوما به واسطه عصیان پروردگار از درگاه خداوند رانده شده است.
مراد از شیطان در قرآن کریم نیز تنها یک موجود نیست و گاهی شیاطین دیگری نیز مستفاد می شود که این جا مجال بحث نیست. مثلا از بعضی انشان ها هم تعبیر به شیطان شده و هم چنین نفس انسان...
خداوند نیز مخلوق خود را ممکن است لعنت کن اد. لعنت در برابر رحمت است و معنای اش دوری از رحمت خداوند است. چنان که گاهی انسان ها نیز در قرآن کریم لعن شده اند. مثلا ظالمین یا علمایی که حقایق را انکار می کن اند. این مفهوم به گمان ام مفهوم متناقضی نیست که خداوند مخلوق خود را لعن کن اد.
ضمنا متذکر می شوم که حضرت عالی باید در ابتدای بحث حدود و ثغور مفاهیم را مشخص کن اید و سپس به بحث بپردازید. مشخص نیست که بحث شما در این جا درون دینی ست یا برون دینی؟ البته گاهی هم بی هیچ استدلالی ست و در حیطه بحث نیست و صرفا یک احساس است. مثل همین پاراگرافی ک در آن گفته اید: خداوند مخلوق اش را لعنت می کن اد؟

سلام به شما و ممنون از حضورتون

فرمایشات شما متین. شکی نیست که در قرآن از شیطان نام برده شده و حتی در ادیان دیگر.

بحث من کلیه جناب پژوم فقط چیزی که شما فکر میکنید. حتی فراتر از آموزه های دینی. شما دیدگاه مذهبی تون رو بیان کردید که خیلی هم محکم هستش. اگه کسی غیر از این فکر میکنه دلم میخواد بشنوم نظرش رو. بله آقای پژوم من حسم اینه. حس نمیکنم خدا با مخلوقش نامهربون باشه و لعنتش کنه . در مخیله ام اصلا نمیگنجه راستش رو بخواهید. من وقتی حس میکنم یه وجود بی نظیر رو به عنوان پروردگارم دارم و وقتی وجودش رو احساس میکنم آرامش به سراغم میاد اگه جایی عنوان بشه که خدا بنده یا مخلوقی رو لعنت کرده احساس ناامنی میکنم و این رو باور نمیکنم. با تمام احترامی که براتون قائلم نظرم اینه آقای پژوم عزیز.
بینهایت از حضورتون سپاسگزارم.

مهدی پژوم یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:31 ق.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

گویا طولانی شد. خواست اید بفرمای اید ادامه ده ایم.

خیلی هم خوب بود استفاده کردم جدا میگم. حتما گویا باید یکم دیگه بحث رو بشکافیم. اگه فرصت داشتید تشریف بیارید من خوشحال میشم از حضور و نظراتتون

سهبا یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:31 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . برای اولین بار است به سایه سار شما می آیم ، آن هم به لطف میلاد عزیز .
ببینید عزیز ، من هم صرفا نظر خودم را می گویم و هیچ استنادی به جایی نمی کنم که خدای ناکرده مشکلی ایجاد نشود . اما به نظر من شیطان وجود دارد ، همانطور که در قرآن هم به آن اشاره شده و در تمام کتب دینی ما نیز . اینکه جنس شیطان از اتش است و با سایر فرشتگان متفاوت است و این تفاوت به دلیل اختیاری ست که او داشته و دارد و همین اختیار او را از دایره مقربین درگاه بیرون نموده و مطرود خداوند قرار داده است . و اینکه می گویید مگر می شود خداوند کسی را لعنت کند ، مگر انسانها که همه آفریده خالق هستند و به زیباترین شکل هم آفریده شده اند در روند زندگی شان به گونه ای عمل نمی کنند که مورد لعن قرار بگیرند ؟ مگر امثال فرعون یا نمرود مورد نفرین خداوندگار قرار نگرفته و به بدترین سرنوشت دچار نشده اند ؟
و اما مفهومی که ما به عنوان شیطان سراغ داریم و فکر می کنم مد نظر شما همانست با این شیطانی که ما می شناسیم کمی متفاوت است . دقیقا یاد آن ای میل افتادم که استادی سعی در اثبات شیطان در برابر نیروی خداوند داشت و انیشتین به عنوان شاگرد آن کلاس ، وجود سرما را و تاریکی را مثال می آورد که زمانی مفهوم می یابند که گرما و نور نباشند و در حقیقت آن دو عامل ( سرما و تاریکی ) وجود ندارند و قابل اندازه گیری هم نیستند ! حالا در مورد شیطان به عنوان عامل محرکه بدیها نیز نظر من همین است . بدی و خوبی دو روی سکه ای هستند که نمی شود هیچکدامش را نادیده گرفت . شما وقتی از دایره خوبیها فاصله می گیرید ناخودآگاه به آن یک روی سکه نزدیک می شوید . وقتی از صبر خارج شوید ، لحظه به لحظه به خشم نزدیک می شوید و این خشم خارج از خواست و اراده شما نیست و نمی توان آنرا به حضور شیطان نسبت داد . فطرت پاک و الهی شما ، همیشه شما را دعوت به نیکی ها می کند و در این میانه به شما می گوید که صبور باشید و کنترل خشم را در دست بگیرید ، اما گاه که از این ندای درونی غافل می شوید ، اختیار خود را به دست شیطان درون که همان نفس است داده اید .
این مشکل را من با حب و بغض خداوند داشتم و اصراری که داشتم بر اینکه خداوند بغض ندارد و هر آنچه هست همه اش حب است و دوستی ، اما بعدترها به این نتیجه رسیدم بغض یا قهر خدا وقتی است که ما از دایره حب او خارج می شویم ، نه اینکه خداوند دچار بغض شده باشد ! و در هر حال ، هر آنچه از خداوند می رسد منشا خیر است ، اما هر آنچه ما خود باعثش می شویم ، می تواند خیر باشد ، یا شر ....
طولانی شد گفته ام و نمیدانم چقدر توانستم پاسخی باشم بر سئوال شما . جدا از اینکه من هم اعتراف می کنم موضوع سختی را مطرح نموده اید و این مساله نیاز به تعمق بیشتر دارد . در هر حال از شما ممنونم .

سلام سهبای عزیز
خیلی لطف کردی این سایه سار هم سایه سار خودته!

باهات کاملا موافقم سهبا جان. من هم به همین نفس درونی میخوام برسم و اینکه هر چه از خوبی دور شیم به بدی نزدیک میشیم و درونمون کم کم تیره میشه. پس این خود ماییم نه شیطان دیگه نه؟ ما خود منشا خیر یا شریم نه خدایمان ، دقیقا. من هم فکر میکنم که انسان میتواند به گونه ای زندگی و عمل کند که لطف و مهر خدا را بیشتر حس کند و با شروع بدیها خود را از نزدیکی به خدا محروم میسازد. اینگونه حس میشود که انسان نفرین شده ایست. ...
حق با شماست خیلی چالش برانگیزه این بحث. از اینکه نظرت رو گفتی ممنون سهبا جان

comix یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://reminders.blogsky.com/

سلام :)
واقعا موضوعی که گفتی آدمو به فکرمی بره... چیزایی که از بچگی شنیدیم و شاید تا حالا تو خلوت خودمون نشستیم درست حسابی بهش فکر کنیم...
خب چیزی که من بهش اعتقاد دارم اینه که شیطان هست یعنی وجود خارجی داره. چون خدا توی قرآن گفته که شیطان هست. و این نظر من هستش چون قرآن رو قبول دارم. خیلی ها رو دیدم که به خدا اعتقاد دارن ولی اعتقادی به قرآن خدا ندارند. خب این نظر منه. ولی اینکه هر کار بدی می کنیم رو به شیطان نسبت بدیم و ... اینا بود که گفتم جای فکر داره...

به روی ماهت دوست خوب خودم
خوب میخواستم همین کار رو کنم عزیزم دیگه
خوب این یه نظره عزیزم . شما مختاری که هر چی فکر میکنی رو بنویسی اینجا. یا در حیطه آموزه های دینی و یا فراتر از اون

comix یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:44 ق.ظ http://reminders.blogsky.com/

و اینکه شیطان تا چه حد در برابر قدرت خداست. شاید یه جورایی شیطان محکی باشه برای خودمون برای سنجش میزان ایمان و توکلمون به خدا. به نظرم جایی شنیدم که شیطان یه کار مهمش ناامید کردن ماست... از این نظر که با یکی مبارزه کنم برای ناامید نشدن، و توکل بیشتر به خدا ، شیطان case مناسبیه! بهم انگیزه میده که مبارزه کنم! حالا این شیطان میتونه همون افکار نامید کننده و منفی بافی هایی باشه که به سراغ آدم میاد... واقعا شیطان میاد این ناامیدی رو میندازه به جون آدم یا ما نسبتش میدیم به اون... به نظرم در این مورد فرق چندانی نمی کنه مهم عکس العمل ماست اینکه تسلیم میشیم یا بیشتر به خدا نزدیک میشیم...

خدا که قدرت مطلقه و در برابر هر قدرتی غالبه
خیلی جالب بود این حرفت برام عزیزم که دنبال کیس مناسبی میگردیم که بخواهیم خودمون رو به خدا بیشتر نزدیک کنیم. خیلی جالبه ما آدم ها موجوداتی هستیم ها؟! مرسی comix عزیزم

ترنج یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:27 ق.ظ http://toranj90.blogsky.com/

سلام عزیزم خوبی
در مورد پستت باید بگم من حقیقتا به وجود مادی شیطان اعتقادی ندارم هر وقت راهی را اشتباه رفتم یا کار خطایی کردم از بی خردی خودم یا در نهایت بی ایمانی خودم بوده و این نبوده که کسی یا چیزی به اسم شیطان وجود داشته که منتظر تا من غفلت کنم و بخواد گولم بزنه نه من این نظریه را قبول ندارم شاید جایی بوده که ایمان من به چیزی که بهش معتقدم حالا من اسمشو میزارم خدا کم شده باعث شده غفلت کنم لغزش کنم وجدانی نداشته باشم اخلاقیات را زیر پا بزارم همونطور که وقتی فرشته ای ایمانش دچار لغزش شد و از دستور خدایش پیروی نکرد و به انسان سجده نکرد خدا اسمشو شیطان گذاشت پس ما هم هر وقت این کاررا انجام میدیم خودمون یک شیطان در وجودمون رشد میکنه بعد تصمسم میگیرم شیطان وجودیمونو بیشتر کنیم یا به خودمون میاییم که آدم وار رفتار کنیم

به روی ماهت ترنج جان خوبم عزیز

نفس وسوسه گر... هوم...
مهم اینه که یه مجادله ای در میگیره حالا یا بین نفس و ما یا شیطان و ما! مهم اینه که خوبیها و بدی ها راهشون از هم سوا شه و به هر اسمی به سمت بدی کشیده نشیم یا نفس یا شیطان. پس واژه مهم نیست ...
ممنون ترنج عزیزم که وقت گذاشتی

ندا یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:36 ق.ظ http://lore.blogsky.com

امروزم اومدم :دی تا یه ساعت دیگ میام خللاصه کتاب و مینویسم

دم شما گرم

نادی یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://ashkemah.blogsky.com

به نظر من انسان بسی بدتر از شیطان هست. شیطان فقط یک سجده نکرد و انسان چه کارها که نمی کند.

شاید تخیلی باشه که کارهای بدمون را به کسی دیگه نسبت بدیم

تخیلیه دیگه ندا جان

رها بانو یکشنبه 5 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:58 ب.ظ http://rahabanoo.blogsky.com/

سلام رها جونم ...
خوبی ؟
شیطان ... راستش حرف زیادی در این باره نمی تونم بزنم ... ولی فقط اینو میدونم که ما آدما به خصوص مسلمونا دیواری کوتاهتر از شیطان پیدا نکردیم که خراب کاریها و گندکاریهای خودمون رو بندازیم گردنش و بگیم شیطون گولم زد !!!

فدای تو
خوشحالم که اومدی رهای گلم . حرف جالبی زدی و جالب تر اینکه گفتی ما مسلمون ها ...

وحید زایری دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:25 ق.ظ http://goldoost1770.persianblog.ir

سلام دوست عزیز
ممنون از دعوتتون
اولا باید بگویم که شیطان یک فرشته نیست و نبوده است . فرشتگان جزو مجرداتند و تغییر و تحول در آنها وجود ندارد . مثلا افسانه فطرس و سقوط او و ... یک داستان فکاهی است . گناه در مخیله فرشته نمی گنجد .
ثانیا شیطان شر مطلق نیست . او هم جنی بوده عبادت کننده که به دلیل تکبر و عجب از راه مستقیم منحرف گردیده است .
خداوند به همه موجودات گوهر وجودیشان را عنایت کرده و موجودات مختار را امکان سیر در دو مسیر خیر و شر داده است . یعنی ماهیت و اعمال موجودات چیزی غیر از وجود خداست . اشکال شما هنگامی رخ می نمایاند که ما چون حلاج و آقای حسن زاده آملی معتقد به وحدت وجود باشیم و کل هستی را با خدا یکی بدانیم .
ضمنا همان گونه که در خطبه اول نهج البلاغه آمده تصور خدا ما را به شرک می کشاند . کلا خداوند مکان مادی ندارد که به آن اشاره کنیم .
استدلالی که دوستمان طبق آن شیطان را رد کرده ، به نفی بدی در عالم منتهی می شود که مسلما درست نیست و با آنچه می بینیم تناسب ندارد. مگر این که مانند سوفسطاییان کلا عالم را چیزی مجازی و غیر حقیقی تصور کنیم و بین آنچه می بینیم و درکمان از هستی با حقیقت جدایی بیندازیم .

سلام جناب زائری خوش اومدید
بله مهدی پژوم بهم متذکر شدند.

نفی بدی نه گمونم نفی شیطان ...
خیلی لطف کردید اومدید دوست داشتم نظرتون رو بدونم

وحید زایری دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:30 ق.ظ http://goldoost1770.persianblog.ir

ضمنا در فرهنگ قرآن دو عبارت داریم :
1- شیطان
2- ابلیس
شیطانها متعددند و از جنس انسان هم ممکن است باشند .
آنچه مورد بحث ماست و از درگاه خدا رانده شد ابلیس است که معمولا بهاو شیطان اطلاق می کنیم . در واقع باید در تمام مواردی که در کامنت قبلی شیطان نوشته ام ،‌ابلیس نوشته شود .

بازم ممنونم

پونه دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ب.ظ

خیلی خوبه از روزمره دربیایم واز این به بعد بیشتر به همدیگه کمک کنیم که مطالعه وفرهنگش تو کشورمون جا بیفته اینچنین بحثهای چالش برانگیزی حتی برای کامنت گذاشتنم نیاز به مطالعه دارن واز اونجاییکه بنده هیچگونه مطالعه ای اخیرا در هیچ زمینه ای ندارم برام خوندن مطلب وکامنتا خیلی جالب بود.

فدای تو بشم عزیزم لطف کردی که اومدی و وقت گذاشتی و خوندی

مامان سارا سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:19 ق.ظ http://saraniroomand.persianblog.ir/

عزیزم امیدوارم به زودی یه کیس برای بحث های مورد علاقه ات پیدا کنی

مرسی سارا جان

ترنج سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ق.ظ http://toranj90.blogsky.com/

رها جان سلام خوبی ؟میخوام برات خصوصی بنویسم یا نامه اما بلد نبودم اگه امکان داره راهشو برام بنویس ی چیزی شده خیلی مهم البته خوشاینده اما تا هفته بعد باید صبر کنم فک کنم ی جورایی فوق مستقیمی توی رابطه من وشوشویی تاثیر گزاره

به روی ماهت ترنجی جانم
اومدم گفتم بهت
به خیر عزیز دلم

دختری از یک شهر دور سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ب.ظ http://denizlove.blogsky.com/

خوب شیطان به نظرم یه بهانه است!!!بهانه برای سرپوش گذاشتن رو گناهامون!!!
البته خیلی وقته دیگه ازش اسمی نمیبریم بیشتر واسه دوران بچگی بود!!

مثل خیلی چیزهای دیگه...
ممنون دنیزم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد