یه بهار دیگه از زندگی همه ما!

یه بهار دیگه هم اومد و خودشو به ما رسوند. شایدم ما خودمون رو به اون رسوندیم. به هر حال به هم رسیدیم و مهم هم همینه. قدر روزهاشو بدونیم و به خوشی سپریشون کنیم.

             

روزهای آخر سال من فقط تند و تند گذشتند. گاهی نمیدونستم ساعت چنده و گاهی نمیدونستم چندمه و یا حتی چندشنبه است. خیلی کار داشتم و همه رو هم دوتایی انجام دادیم. خرید وسایل و نصب و باز کردن و چیدمان وسایل و ... . تازه مهمون های نوروزی هم که داشتند از شهرستان میومدند باعث شتاب بیشتری در کارهامون میشدند. فری جونم که زنگ زده بود که الهی من چی بشم که تو تنهایی. منم گفتم تنها نیستم با همیم. فری جونم هم گفت ما هم همیشه دوتایی اسباب کشی میکردیم نمیدونم چرا به تو اینها رو میگم. منم گفتم خوب چون من خواهر کوچیکه ام دیگه. مهم اینه که همه چی به خوبی و خوشی پیش رفت.

اما خوب استراحت نکردیم. طفلک همسر جان هم که هلاک شد بچه ام. یه بار خورد زمین یه بار دستش سوخت و نیز ناخن پاش شکست. اما خدا رو شکر همه اش به خیر گذشت. من هم البته یه بار بی حواسیم گل کرد و روی انگشت وسطیم سوخت. تا آخر تعطیلات که مهمونها میمونند. اما مهم نیست بعد از تعطیلات استراحت هم میکنیم.


در این بهار گاه ما به سفر نوروزی نرفتیم اما بهار رو بدون سفر به اتمام نخواهیم رسوند.


ـ هاله گلم من ممنونتم که خیلی به فکرم بودی و گاه و بیگاه ازم خبر میگرفتی و محبت میکردی و در کنارم حست میکردم. همین محبتت برای من یک دنیا ارزش داشت و خستگیم رو میزدود.

نظرات 9 + ارسال نظر
فلوت زن یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ق.ظ

یعنی کامنتم ثبت نشد ؟!

ای بلاگ اسکای آبرومونو بردی

فلوت زن یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ق.ظ http://flutezan.blogfa.com/

چرا بلاگ اسکای اینجوری شده ؟!!!

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.
سال نو مبارک !
انشالله سال خوبی برای تو و همسرت باشه و توو خونه جدیدتون مدام اتفاقات قشنگ و پر خاطره براتون بیافته !

حسابی خسته نباشی !
انشالله بری سفر و خوش بگذره !

چونکه سال نوه خوشحاله شیرینی و آجیل نداره کامنت میخوره


به روی ماهت عزیزم.
سال نو مبارک
فدای تو بشم من برای شما و خونواده و داداشی و خواهری هم همینطور خوب و سلامتی
ممنونم
مرسی حنانه جونم

فلوت زن یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ق.ظ

اول
دوم
و سوم.

جانم ...عزیزم

زیتون(روان شناسی ازدواج ) یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 ق.ظ http://zatun2000.persianblog.ir

هاله بانو یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ http://halehsadeghi.persianblog.ir/

سلاممممممممممم
بازم من دیر رسیدم
امروز خونه هستم رها جونم

به روی ماهت خانومم
دیر نیست. به موقع اومدی عزیزکم.
خوب چه خوب. استراحت کن خانومی

مامانگار یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ق.ظ

...سلام رهای عزیزم..
...سال نو و عید بهارانت مبارک باشه ...
...امیدوارم به همراه همسر خوبت..خوبی و خوشی و سعادت واقعی رو تجربه کنید..و این تجربیات قشنگ رو اینجا ثبت کنی...
...رها دقیقا حرفت رو در مورد روزای آخرسال می فهمم...اون شلوغ پلوغیای دم عیدی..و هزار کارنکرده...یا هزار چیز نخریده...

سلام مامانگار خوبم.
ممنونم عزیزم.
برای شما هم مبارک باشه.
از آرزوی قشنگتون هم تشکر میکنم. وای مامانگار خیلی سخت بود خوبه که میگذره این ساعتها

[ بدون نام ] یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

سلام

مرسی از حضورت ولی من کلاه قرمزی قدیمو بیشتر دوست داشتم احساس میکنم این کلاه قرمزی مصنوعیه هیچ رقمه باش حال نمیکنم

سلام به شما
خواهش میکنم عزیزم
من هم همینطور مخصوصا اینکه پسر عمه زا هم کمی عاقل تر شده. این فامیل دور هم دوست ندارم
شما هم ممنونم

رها یکشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ب.ظ http://sibkal.blogfa.com/

پونه چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:57 ق.ظ http://www.rozhin-maman.persianblog.ir/

سلام خانومی مهربون چقدر نوشته هات گیراست حتی اگه روزمرگی رو بنویسی حتی اگه اسباب کشی این کار طظاقت فرسا رو بنویسی انرژی مثبتی دست خودتم نیست.

فدات شم پونه جان خواننده های نوشته هام بهم لطف دارند مخصوصا پونه گلم . حیف که اینجا نه بغل داره و نه بوس قلب که داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد